پارت۴
پارت۴
(ویو لونا)
داشتم آماده می شدم که سوهو ( دوست پسر لونا) زنگ زد
مکالمه ی لونا و سوهو
سوهو: سلام لونا میشه بیای پیشم
لونا: آخه خواهرم چی
سوهو: لونا ولش کن بابا
لونا: باشه
پایان مکالمه
زنگ زدم به ا.ت گفتم نمی تونم بیام
( ویو ا.ت)
لونا گفت نمی تونه بیاد به بابابزرگ گفتم که نمیاد
پ ب: ا.ت من میرم به نیویورک چون یه کاری دارم تو تا یه هفته همینجابمون
که یهو
بای پارت بعد ۴۰ لایک ببخشید که کم گذاشتم به خاطر مدرسه هاس باید برم بخوابم قول میدم آخر هفته زیاد بزارم
(ویو لونا)
داشتم آماده می شدم که سوهو ( دوست پسر لونا) زنگ زد
مکالمه ی لونا و سوهو
سوهو: سلام لونا میشه بیای پیشم
لونا: آخه خواهرم چی
سوهو: لونا ولش کن بابا
لونا: باشه
پایان مکالمه
زنگ زدم به ا.ت گفتم نمی تونم بیام
( ویو ا.ت)
لونا گفت نمی تونه بیاد به بابابزرگ گفتم که نمیاد
پ ب: ا.ت من میرم به نیویورک چون یه کاری دارم تو تا یه هفته همینجابمون
که یهو
بای پارت بعد ۴۰ لایک ببخشید که کم گذاشتم به خاطر مدرسه هاس باید برم بخوابم قول میدم آخر هفته زیاد بزارم
۲.۸k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.