پارت ۱۳
پارت ۱۳
عشق یهویی من
ا.ت ویو :
بعد اینکه فهمیدم کوک زنده هست خیلی خوشحال بودم
سری اومدم خونه
جیمین : چقدر دیر کردی بگیرم زیر مشتام له ت کنم هوومممم
ا.ت : معذرت میخوام
جیمین : گمشو تو اتاق
ا.ت : سری رفتم تو اتاق کاش کوک زود تر بیاد و منو نجات بده
پرش زمانی به فردا :
جیمین : ا.ت من میرم سر کار
ا.ت : باشه خدافظ
جیمین : مکس حواست به ا.ت بسته
مکس چشم قوربان
کوک : دیدیم جیمین داره از خونه میاد بیرون به اعضا گفتن به آدما بگه خونه رو تصرف کنن که ا.ت بیرم بیرون
اعضا : باشه
کوک : ی دستمال بیهوش کننده ورداشتم
و مکس بی هوش کردم سری دست ا.ت گرفتم داشتم از حیاط خارج میشدم که پشتم صدای دو نفرو شنیدم
مکس : آقای جوئون من به همین راحتی خوابم نمیرههه
جیمین: سلام خانم عزیزم کجا
ا.ت : جیمین شر دستمو گرفت کشید سمت خودش منم گفتم ولمم م کن من دوستتدندزممممممم
جیمین: خفههههههه
سری ا.ت انداختم تو ماشین گاز دادم رفتم
کوک : هیییییییی پسرا مکس جیمین ا.ت بردنننننن
پسرا : بدو بریم
.
.
جیمین : سمت ی ساختمون نیمه ساخت رفتم و ا.ت بردن بالا آخرین طبقه
کوک و پسرا: جیمین به خودت بیا چه قلطی میکنی پسررررر
عشق یهویی من
ا.ت ویو :
بعد اینکه فهمیدم کوک زنده هست خیلی خوشحال بودم
سری اومدم خونه
جیمین : چقدر دیر کردی بگیرم زیر مشتام له ت کنم هوومممم
ا.ت : معذرت میخوام
جیمین : گمشو تو اتاق
ا.ت : سری رفتم تو اتاق کاش کوک زود تر بیاد و منو نجات بده
پرش زمانی به فردا :
جیمین : ا.ت من میرم سر کار
ا.ت : باشه خدافظ
جیمین : مکس حواست به ا.ت بسته
مکس چشم قوربان
کوک : دیدیم جیمین داره از خونه میاد بیرون به اعضا گفتن به آدما بگه خونه رو تصرف کنن که ا.ت بیرم بیرون
اعضا : باشه
کوک : ی دستمال بیهوش کننده ورداشتم
و مکس بی هوش کردم سری دست ا.ت گرفتم داشتم از حیاط خارج میشدم که پشتم صدای دو نفرو شنیدم
مکس : آقای جوئون من به همین راحتی خوابم نمیرههه
جیمین: سلام خانم عزیزم کجا
ا.ت : جیمین شر دستمو گرفت کشید سمت خودش منم گفتم ولمم م کن من دوستتدندزممممممم
جیمین: خفههههههه
سری ا.ت انداختم تو ماشین گاز دادم رفتم
کوک : هیییییییی پسرا مکس جیمین ا.ت بردنننننن
پسرا : بدو بریم
.
.
جیمین : سمت ی ساختمون نیمه ساخت رفتم و ا.ت بردن بالا آخرین طبقه
کوک و پسرا: جیمین به خودت بیا چه قلطی میکنی پسررررر
۳۳.۳k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.