پارت چهارم(دکتر عشق)
#کوک
وقتی از اتاق رفت به طرز عجیبی ضربان قلبم رفت بالا چم شده بود نکنه .... نه بآو ..... نه .....عررر(🔫🙂بزنم با زوده )واقعا عاشقش شدم من یعنی جئون جانگکوک عاشق شدم وویی خدا چه کنم 😟
لیسا؟ چه اسم خوشگلی داشت
نکنه دوست پسر داشته باشه
نکنه بخاطر صبحی ازم دلخور باشه همینطور تو فکر بودم که با صدای لیسا به خودم اومد
لیسا : چیشده ؟ چرا اینقدر تو فکری ؟
کوک : ه...ه..هیچی نشده
لیسا : وقتی علائم حیاطی رو چک کردم میتونی بری
کوک : یعنی حالم خوب شده ؟
لیسا : نکنه هنوز درد داری ؟
کوک: نه
لیسا : عکس های که ازت گرفته شده نشون میده که خوب خوب شدی پس مشکلی نیست حالا کاملا دراز بکش (نشسته بود روی تخت و تکیه داده بود به بالشت )
دراز کشیدم که دقیقا اومد جلوی صورتم و چشمام رو بررسی میکرد دیگه طاقت نیاوردم .......
(ضد حال خوردین یاع یاع یاع )
وقتی از اتاق رفت به طرز عجیبی ضربان قلبم رفت بالا چم شده بود نکنه .... نه بآو ..... نه .....عررر(🔫🙂بزنم با زوده )واقعا عاشقش شدم من یعنی جئون جانگکوک عاشق شدم وویی خدا چه کنم 😟
لیسا؟ چه اسم خوشگلی داشت
نکنه دوست پسر داشته باشه
نکنه بخاطر صبحی ازم دلخور باشه همینطور تو فکر بودم که با صدای لیسا به خودم اومد
لیسا : چیشده ؟ چرا اینقدر تو فکری ؟
کوک : ه...ه..هیچی نشده
لیسا : وقتی علائم حیاطی رو چک کردم میتونی بری
کوک : یعنی حالم خوب شده ؟
لیسا : نکنه هنوز درد داری ؟
کوک: نه
لیسا : عکس های که ازت گرفته شده نشون میده که خوب خوب شدی پس مشکلی نیست حالا کاملا دراز بکش (نشسته بود روی تخت و تکیه داده بود به بالشت )
دراز کشیدم که دقیقا اومد جلوی صورتم و چشمام رو بررسی میکرد دیگه طاقت نیاوردم .......
(ضد حال خوردین یاع یاع یاع )
۱۰.۷k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.