تریاکی
_ بابا؟
# جانم
_ چرا ... من باید به عنوان دختر تو به دنيا میاومدم ؟
# با این حرفش ماشین رو تو یه لحظه نگه داشتم
فلش بک به ۲ سال قبل ***
& چرا ؟
& آخه چرا من باید زن تو میبودم
& تو هرگز نمیتونی از ساکورا محافظت کنی
& ولی اینو یادت باشه اگه یه روزی ساکورا را رو ببری تو اون شغل کوفتیت
& همچی رو خودم تموم میکنم ساتورو ... جوری که حتی فکرش هم نکنی
پایان فلش بک ***
_ حق با مامانم بود من هیچ وقت رنگ یه زندگی عادی رو نمیبینم
_ متوجه شدم بابام داره گریه میکنه
_ تا به خودم اومدم متوجه شدم چه حرف بدی بهش زدم
# ساکورا .... من هروز ... هر دقیقه... هر ساعت دارم تلاشمو میکنم پدری باشم
که تو دوست داری دارم تمام تمام تلاشمو میکنم تا ازت به خوبی محافظت کنم
میدونم پدر خوبی نیستم
منو ببخش
_ بابا .... ماشینو روشن کن بریم خونه
_ میخوام استراحت کنم
# باشه کرپ نمی خوای ؟
_ نه میخوام استراحت کنم
# باشه
# تو ماشین خوابش برد
# متوجه شدم که چقدر از اتفاق امشب ترسیده باید یه فکری بکنم برای این اتفاق
# این که خوابیده ..بغلش کردم تا به پاش دیگه فشار نیاره ( تو یه حالت پرنسسی ساکورا داشت میبرد تو خونه )
برش زمانی *** ساتورو تو کافه با سوگورو
# به هر حال خواستم بهت هشدار داده باشم
# ساکورا مهم ترین دارایی من توی زندگیمه
# دلم نمی خواد کار به جایی به برسه که حرف دیشب رو بزنه
◇ خب تو نفهمی نمی فهمی مشکل من نیست این حرف رو برای بار ۶۷۴ دارم میزنم
من ماهیتو رو نفرستادم
# آخه تو گفتی منم باور کردم
# اوه شت چادر رو بزار سرت اون روسری رو به من اسکل
◇ چیشد ؟
# خفه خون بگیر ساکورا داره میاد تو شیرینی فروشی
+ دوستان تو همون دو دقیقه که داشت ساکورا میومد این دو نفر یه چادر انداختن رو کلشون رژ لب زدن صداشونو نازک کردن که شبیه خانوما بشه صداشون
_ صبح بخیر آقای فوجیتا میشه دوتا کرپ به من بدین ؟...
٪ برای پدرتون هم چیزی می خواین
_ اه راست میگین داشت یادم میرفت باهاش دیشب یکم تند حرف زدم میخوام از دلش در بیارم پس بی زحمت دو تا کاپ کیک هم بزارین
# اره همسایه... سبزی هایی که گرفته بودی همشون پت داشت
◇ جدی ؟منم داشتم سبزی ها رو نگاه میکردم جعفری زیاد داشت
◇ دیدی چی شد میخواستم قرمه سبزی درست کنم الان باید برم دوباره سبزی همه جور بگیرم
_ آخ عزیزم خواستی برای خودت هم بگیری برای منم نیم کیلو بگیر
◇ باشه باشه حتما
+ زیر لب خیلی ریز گتو گفت : از بحث سبزی چیز جالب تری پیدا نکردی
# تابلو نکن ... جرت میدما
# تو چرا با خودت رژ لب داری ؟
◇ به تو چه احمق
# احمق عمته مرتیکه تریاکی .
_ نمی دونم چرا ولی صدای این دو نفر آشنا میزد
٪ بفرمایید ساکورا جان اینم شیرینی شما
_ خیلی ممنونم روز خوبی داشته باشید
# جانم
_ چرا ... من باید به عنوان دختر تو به دنيا میاومدم ؟
# با این حرفش ماشین رو تو یه لحظه نگه داشتم
فلش بک به ۲ سال قبل ***
& چرا ؟
& آخه چرا من باید زن تو میبودم
& تو هرگز نمیتونی از ساکورا محافظت کنی
& ولی اینو یادت باشه اگه یه روزی ساکورا را رو ببری تو اون شغل کوفتیت
& همچی رو خودم تموم میکنم ساتورو ... جوری که حتی فکرش هم نکنی
پایان فلش بک ***
_ حق با مامانم بود من هیچ وقت رنگ یه زندگی عادی رو نمیبینم
_ متوجه شدم بابام داره گریه میکنه
_ تا به خودم اومدم متوجه شدم چه حرف بدی بهش زدم
# ساکورا .... من هروز ... هر دقیقه... هر ساعت دارم تلاشمو میکنم پدری باشم
که تو دوست داری دارم تمام تمام تلاشمو میکنم تا ازت به خوبی محافظت کنم
میدونم پدر خوبی نیستم
منو ببخش
_ بابا .... ماشینو روشن کن بریم خونه
_ میخوام استراحت کنم
# باشه کرپ نمی خوای ؟
_ نه میخوام استراحت کنم
# باشه
# تو ماشین خوابش برد
# متوجه شدم که چقدر از اتفاق امشب ترسیده باید یه فکری بکنم برای این اتفاق
# این که خوابیده ..بغلش کردم تا به پاش دیگه فشار نیاره ( تو یه حالت پرنسسی ساکورا داشت میبرد تو خونه )
برش زمانی *** ساتورو تو کافه با سوگورو
# به هر حال خواستم بهت هشدار داده باشم
# ساکورا مهم ترین دارایی من توی زندگیمه
# دلم نمی خواد کار به جایی به برسه که حرف دیشب رو بزنه
◇ خب تو نفهمی نمی فهمی مشکل من نیست این حرف رو برای بار ۶۷۴ دارم میزنم
من ماهیتو رو نفرستادم
# آخه تو گفتی منم باور کردم
# اوه شت چادر رو بزار سرت اون روسری رو به من اسکل
◇ چیشد ؟
# خفه خون بگیر ساکورا داره میاد تو شیرینی فروشی
+ دوستان تو همون دو دقیقه که داشت ساکورا میومد این دو نفر یه چادر انداختن رو کلشون رژ لب زدن صداشونو نازک کردن که شبیه خانوما بشه صداشون
_ صبح بخیر آقای فوجیتا میشه دوتا کرپ به من بدین ؟...
٪ برای پدرتون هم چیزی می خواین
_ اه راست میگین داشت یادم میرفت باهاش دیشب یکم تند حرف زدم میخوام از دلش در بیارم پس بی زحمت دو تا کاپ کیک هم بزارین
# اره همسایه... سبزی هایی که گرفته بودی همشون پت داشت
◇ جدی ؟منم داشتم سبزی ها رو نگاه میکردم جعفری زیاد داشت
◇ دیدی چی شد میخواستم قرمه سبزی درست کنم الان باید برم دوباره سبزی همه جور بگیرم
_ آخ عزیزم خواستی برای خودت هم بگیری برای منم نیم کیلو بگیر
◇ باشه باشه حتما
+ زیر لب خیلی ریز گتو گفت : از بحث سبزی چیز جالب تری پیدا نکردی
# تابلو نکن ... جرت میدما
# تو چرا با خودت رژ لب داری ؟
◇ به تو چه احمق
# احمق عمته مرتیکه تریاکی .
_ نمی دونم چرا ولی صدای این دو نفر آشنا میزد
٪ بفرمایید ساکورا جان اینم شیرینی شما
_ خیلی ممنونم روز خوبی داشته باشید
۱.۴k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.