مافیای معروف من پارت 8

+وای آت چه خوشگل شده بود غرق نگاش شدم یهو با پیامی که به گوشیم اومد به خودم اومدم گفتم سوار نمی شی

_سوار شدم گفت

+نقش تو اینه باید نقش دوست دخترم رو بازی کنی

_اها باشه من توی این که ماهرم

+چتوری مگه قبلاً این کارو کردی

_اره قبلاً بخاطر مادر و پدرم با یکی رزوری رل بودم و با اون اومدم جنگل که عمارت شما
رفتیم بار

+رفتم در رو از روش باز کردم دستشو گرفتم بیرون بردمش رفتم داخل

_وای یه جایی چقدر بزرگ بود در از دختر پسرای لش یهو یه نفر اومد جلوم یهو قلبم ایست کرد شوگا بود

علامت شوگا٫

٫خوش اومدی جیمین معرفی نمی کنی

+دوست دخترمه ات آت اینم شوگا عضو گروهم

_اوم می‌شناسمش ولی خوشبختم

٫صبر کن فکر کنم تو رو یه جایی دیدم

_اره احتمالا یا توی کنسرت باشه یا توی فن ساین

٫اره تو فنساین دیدمت اعضا رو صدا زد

_توی گوش جیمین گفتم بریم بشینیم که الانه که جیغ بزنم

+پس می‌خواین ما رو سرو پا بزارید

٫او بیاین بشینید