p16
پ:
پاشدم رفتم پایین دیدم دارن به فیلمنگاه میکنن
پ:سلام
جین:های سنجاب کوچولو
ته:ابنبات برام اب میاری؟
پ:هوم وایسا
پ:
رفتم اشپز خونه که یکی به پشتم چنگ انداخت برگشتم هیچی ندیدم ...وا
اب رو ریختم تو لیوان و بردم دادم به تهیونگ
نامجون:فردا چند شنبس؟
همه:جمعه
شوگا:اون یکی هفته درست اینروز تولد پیشی کوچولومه
جین:و موفقیت یکیمون
پ:چرا موفقیت شما؟
جین:خب...
جیمین:قاصدک همبجوری لفظی گفت
پ:اها...اها
پ:
میدونم یچی دارین ولی مشخص میشه
پ:من میرم بالا
هوپ:شب بخیر لاولی
همه شب بخیر
پ:
بعد شب بخیر راهی به اتاق شدم
پ:باید به اون اتاق سری دوباره بزنم
پ:
وارد اتاق شدم و با فکر این روزا خوابم برد
صبح:
پ:
وارد حیاط مدرسه شدم و با چشم دنبال
سونا گشتم رو یکی از صندلی ها نشسته بود بهش دست تکون دادم با دو اومد پیشم
س:چه زیبا تشریف اوردی مادمازل
پ:خنده)دلقک بازی درنیار بدو بریم کلاس
س:بیا بریم
پ:
وارد کلاس شدیم...با چشم دنبال جکسونمیگشتم...دیدمرو نیمکت دوستش نشسته داره باهاش حرفمیزنه رفتمپیشش
پ:یه لحظه میتونیم حرف بزنیم؟
جک:اره
پ:
کشیدمش این ور کلاس جایی که زیاد تو دید نباشیم
پ:بگو ببینمبه داداشم چه کاری کردی وضعیتش بد بود؟
پ:
بعد حرفمرنگش پرید ...
پ:ها؟
جک:منباید برم
پ:حرفت رو بگوووو به داداشم چه کاری کردییییییی
جک:ب به خدا کاری نکردم
پ:یه روزی که فهمیدم چه بلایی سرش اوردی ...همون بلا رو سرت میارم جانگ جکسون
پ:
بعدش بدون هیچ حرفی نشستم رو صندلیم استاد وارد کلاس شد و شروع به درس دادن داد
خونه:
پ:نیشه منو ببرین بیرون؟
همه:نهههه
پ:چراااا
نام:بیرون خطرناکه
پ:ربطی نداره
کوک:خیلی ربط داره
جیمین:اذیت میشی قاصدک من
هوپ:حرف نزنین بابا...خودم میبرمش
جین:نه جی هوپ
هوپ:چیزی نمیشه...قول میدم
همه:باشه پس
پ
رفتم حاظر شدم و رفتم پایین با حی هوپ به پارک نزدیکی رفتیم
پ:ببین چند وقته نیوندیم
هوپ:اره..بچه بودی
پ:هوپی
هوپ:هوم
پ:ازم چی قایم میکنین
هوپ:ه هیچ چی
پ:راستشو بگو
هوپ:اوففف...ببین پرینان بهت میگم ولی نگو به هیچکی
پ:
کنجکاو بهش نگاه کردم....
شرط نداریم فردا شب پارت بعد رو میزارم
پاشدم رفتم پایین دیدم دارن به فیلمنگاه میکنن
پ:سلام
جین:های سنجاب کوچولو
ته:ابنبات برام اب میاری؟
پ:هوم وایسا
پ:
رفتم اشپز خونه که یکی به پشتم چنگ انداخت برگشتم هیچی ندیدم ...وا
اب رو ریختم تو لیوان و بردم دادم به تهیونگ
نامجون:فردا چند شنبس؟
همه:جمعه
شوگا:اون یکی هفته درست اینروز تولد پیشی کوچولومه
جین:و موفقیت یکیمون
پ:چرا موفقیت شما؟
جین:خب...
جیمین:قاصدک همبجوری لفظی گفت
پ:اها...اها
پ:
میدونم یچی دارین ولی مشخص میشه
پ:من میرم بالا
هوپ:شب بخیر لاولی
همه شب بخیر
پ:
بعد شب بخیر راهی به اتاق شدم
پ:باید به اون اتاق سری دوباره بزنم
پ:
وارد اتاق شدم و با فکر این روزا خوابم برد
صبح:
پ:
وارد حیاط مدرسه شدم و با چشم دنبال
سونا گشتم رو یکی از صندلی ها نشسته بود بهش دست تکون دادم با دو اومد پیشم
س:چه زیبا تشریف اوردی مادمازل
پ:خنده)دلقک بازی درنیار بدو بریم کلاس
س:بیا بریم
پ:
وارد کلاس شدیم...با چشم دنبال جکسونمیگشتم...دیدمرو نیمکت دوستش نشسته داره باهاش حرفمیزنه رفتمپیشش
پ:یه لحظه میتونیم حرف بزنیم؟
جک:اره
پ:
کشیدمش این ور کلاس جایی که زیاد تو دید نباشیم
پ:بگو ببینمبه داداشم چه کاری کردی وضعیتش بد بود؟
پ:
بعد حرفمرنگش پرید ...
پ:ها؟
جک:منباید برم
پ:حرفت رو بگوووو به داداشم چه کاری کردییییییی
جک:ب به خدا کاری نکردم
پ:یه روزی که فهمیدم چه بلایی سرش اوردی ...همون بلا رو سرت میارم جانگ جکسون
پ:
بعدش بدون هیچ حرفی نشستم رو صندلیم استاد وارد کلاس شد و شروع به درس دادن داد
خونه:
پ:نیشه منو ببرین بیرون؟
همه:نهههه
پ:چراااا
نام:بیرون خطرناکه
پ:ربطی نداره
کوک:خیلی ربط داره
جیمین:اذیت میشی قاصدک من
هوپ:حرف نزنین بابا...خودم میبرمش
جین:نه جی هوپ
هوپ:چیزی نمیشه...قول میدم
همه:باشه پس
پ
رفتم حاظر شدم و رفتم پایین با حی هوپ به پارک نزدیکی رفتیم
پ:ببین چند وقته نیوندیم
هوپ:اره..بچه بودی
پ:هوپی
هوپ:هوم
پ:ازم چی قایم میکنین
هوپ:ه هیچ چی
پ:راستشو بگو
هوپ:اوففف...ببین پرینان بهت میگم ولی نگو به هیچکی
پ:
کنجکاو بهش نگاه کردم....
شرط نداریم فردا شب پارت بعد رو میزارم
۲۷.۳k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.