پسر عموی مغرور من~♡
پسر عموی مغرور من~♡
P21
با ماشینم که سیاه رنگه روندم به طرف شرکت سامسونگ و وقتی رسیدم
ماشینو پارک کردم و به داخل رفتم منو تا اتاق رئیسشون راهنمایی کردن منم در زدم که گفت بفرمایین
ا.ت:سلام من جئون ا.ت هستم
رئیس:او سلام منم کوانگ جیوو هستم رئیس شرکت سامسونگ
ا.ت:خوشوقتم
جیوو:همچینین
خب بشینید لطفا
ا.ت:ممنون
و رفتم نشستم که گفت
جیوو:خب ما از تیکتاک فیلم های شما رو دیدیم واقعا از نظر اندام و چهره خیلی محشره برای مدلینگ گوشی های سامسونگ
ا.ت:او ممنونم
جیوو:پس قبول میکنید
ا.ت:بله
جیوو:خوب این خیلی خوبه پس از فردا باید اینجا باشین از ساعت ۱۱ ظهر تا ۳ بعد ازظهر
ا.ت:پس من الان برم
جیوو:بله
و از اتاق خارج شدم و رفتم سوار ماشینم شدم و به سمت دفتر مکس که تازه از آمریکا برگشته روندم
۲۰ مین بعد
از ماشین پیاده شدم و به ساختمان شیشه ای که ۱۰ طبقه بود نگاهی انداختم
□■□■□■□■□■
P21
با ماشینم که سیاه رنگه روندم به طرف شرکت سامسونگ و وقتی رسیدم
ماشینو پارک کردم و به داخل رفتم منو تا اتاق رئیسشون راهنمایی کردن منم در زدم که گفت بفرمایین
ا.ت:سلام من جئون ا.ت هستم
رئیس:او سلام منم کوانگ جیوو هستم رئیس شرکت سامسونگ
ا.ت:خوشوقتم
جیوو:همچینین
خب بشینید لطفا
ا.ت:ممنون
و رفتم نشستم که گفت
جیوو:خب ما از تیکتاک فیلم های شما رو دیدیم واقعا از نظر اندام و چهره خیلی محشره برای مدلینگ گوشی های سامسونگ
ا.ت:او ممنونم
جیوو:پس قبول میکنید
ا.ت:بله
جیوو:خوب این خیلی خوبه پس از فردا باید اینجا باشین از ساعت ۱۱ ظهر تا ۳ بعد ازظهر
ا.ت:پس من الان برم
جیوو:بله
و از اتاق خارج شدم و رفتم سوار ماشینم شدم و به سمت دفتر مکس که تازه از آمریکا برگشته روندم
۲۰ مین بعد
از ماشین پیاده شدم و به ساختمان شیشه ای که ۱۰ طبقه بود نگاهی انداختم
□■□■□■□■□■
۱۸.۶k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.