دیدار پارت 8
جین: واقعا یه دوست دارم ساده نمی تونی بگی
جیمین: میتونم
لباس پوشیدم
جیمین: من برم یکم بیرون هوا بخورم
اعضا : باشه
رفتم سمت بار نشستم مشروب خوردمتو فکر بودم
ویو ا. ت؛
لباس ا. ت تو خونش....... اسلاید دو 2
از موقعی که نامجون رفت جیمین دیگه زنگ نزد تا الان باید بیست بار زنگ میزد
شام خوردم فیلم زد داشتم نگاه میکردم
بارون میومد
زنگ خونه زده شد
یاخدا الان نصف شب ساعت12 کیه
درباز
ا. ت: جیمین
داشت می اوفتاد گرفتم کفششو در آوردم
بردمش تو
ا. ت: جیمین خوبی
جیمین: اوهوم فقط یکم مست کردم
ا. ت: یکم چیه بویه الکل تا اینجا میپیچه صبر کن برم واست لباس
رفتم واس حوله لباس آوردم لباس عوض کرد
ا. ت: میخوای ببرمت کمپانی
جیمین: نه
ا. ت: چیشد اومدی اینجا
جیمین: باید یه چیزیو بهت بگم
ا. ت: بگو
جیمین: دوست دارم
داشت میوفتاد گرفتم
ا. ت: مستی نمیدونی چی بگی
جیمین: میشه دوست دخترم شی
ا. ت: ای بابا چرا این همه مست کردی که داری توهم میزنی گذاشتم رو تخت خوابید خودم رو مبل خوابیدم
صبح شد صبحانه چیدم رفت جیمینو بیدار کردم
بیدار شد رفت سرویس بهداشتی بعد اومد
جیمین: دستت درد نکنه بابته صبحانه راستی من چرا خونه توئم
ا. ت: دیشب مست بودی اومدی اینجا یه حرفایی هم میزدی
جیمین: بزار فکر کنم
ا. ت :.......
جیمین: من یادم اومد ، توهم یا مستی نبود واقعیت بود ، من اونقد که تورو دوست دارم تا حالا کسیو دوست نداشتم، قبول میکنی دوست دخترم شی
چشمام تا ته باز شد
ا. ت: آ.. آره
جیمین: همینه
از صندلی اوفتاد
ا. ت : خوبی
رفتم نزدیکش
لبمو بوسید
قرمز شدم
جیمین: میتونم
لباس پوشیدم
جیمین: من برم یکم بیرون هوا بخورم
اعضا : باشه
رفتم سمت بار نشستم مشروب خوردمتو فکر بودم
ویو ا. ت؛
لباس ا. ت تو خونش....... اسلاید دو 2
از موقعی که نامجون رفت جیمین دیگه زنگ نزد تا الان باید بیست بار زنگ میزد
شام خوردم فیلم زد داشتم نگاه میکردم
بارون میومد
زنگ خونه زده شد
یاخدا الان نصف شب ساعت12 کیه
درباز
ا. ت: جیمین
داشت می اوفتاد گرفتم کفششو در آوردم
بردمش تو
ا. ت: جیمین خوبی
جیمین: اوهوم فقط یکم مست کردم
ا. ت: یکم چیه بویه الکل تا اینجا میپیچه صبر کن برم واست لباس
رفتم واس حوله لباس آوردم لباس عوض کرد
ا. ت: میخوای ببرمت کمپانی
جیمین: نه
ا. ت: چیشد اومدی اینجا
جیمین: باید یه چیزیو بهت بگم
ا. ت: بگو
جیمین: دوست دارم
داشت میوفتاد گرفتم
ا. ت: مستی نمیدونی چی بگی
جیمین: میشه دوست دخترم شی
ا. ت: ای بابا چرا این همه مست کردی که داری توهم میزنی گذاشتم رو تخت خوابید خودم رو مبل خوابیدم
صبح شد صبحانه چیدم رفت جیمینو بیدار کردم
بیدار شد رفت سرویس بهداشتی بعد اومد
جیمین: دستت درد نکنه بابته صبحانه راستی من چرا خونه توئم
ا. ت: دیشب مست بودی اومدی اینجا یه حرفایی هم میزدی
جیمین: بزار فکر کنم
ا. ت :.......
جیمین: من یادم اومد ، توهم یا مستی نبود واقعیت بود ، من اونقد که تورو دوست دارم تا حالا کسیو دوست نداشتم، قبول میکنی دوست دخترم شی
چشمام تا ته باز شد
ا. ت: آ.. آره
جیمین: همینه
از صندلی اوفتاد
ا. ت : خوبی
رفتم نزدیکش
لبمو بوسید
قرمز شدم
۱۶.۸k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.