MY LOVE P17
جیا ویو:
داشتیم تو سالن مث پلنگ میدویدیم که یهو به یکی خوردم
سرم رو اوردم بالا که دیدم رو جونگ کوکم
و فاصله ل*ب*ا*م*و*ن خیلی کمه به طوری که حرف میزدیم بهم برخورد میکرد
کیونگ ویو:
من جیا رو میشناختم باهاش دوست بودم دون دختره خوبیه.
من دوسش دارم ولی انگار اون پسره هم دوسش داره هع به پای من نمیرسه!(من:میبندی یا نهکیونگ:نه من:گوه خوردی)
داشتم میرفتم تو سالن که جیا رو دیدم میخواستم برم سمتش که یهو به یکی خورد و افتاد روش اون...همون پسره بود
کوک ویو:
من جیا رو دوس داشتم.
اون شب که سارا اومد خونم موند بهش فک کردم
اون دختر خوبیه
تصمیم گرفتم صب برم با ماشین دنبالش ولی یکی دیگع اونجا بود
بعد از اون اتفاقا راشتم میرفتم تو سالن که به جیا خوردم و افتاد روم لبامون باهم فاصله خیلی کمی داشت میخواستم دست به کار شم ولی گفتم جلو این جمعیت زشته
جیا:امم...ببخشید
کوک:اشکال ندارع بیب..
جیا:هن؟؟
کوک:هیچی
جیا:اوهوم
کوک:اهم......
یونا:پدر سگ را به گله بردددددد
جیا:چته میمون درختی
یونا:پاشو ببینم......بیا ببینمممم
_بردش پشت مدرسه_
یونا:راستشو بگو کوتهفهههه
جیا:ها.....راست چیو بگم؟
یونا:همین که چرا تا چشمت به چشمش افتاد،رفتی فضا؟؟؟؟؟؟
جیا:هان...من رفتم....حعح....چرت نگو؟!
(فلش بک)
کوک و جیا:در فضاااا
(پایان فلش بک)
جیا:اممم...خوب باشه
یونا:عاشق شدیییییی
جیا:ارهه....ولی به کسی نگیا.
یونا:اوکی خرههه
جیا:گاو خودمیی
_رفتم تو سالن_
کیونگ:امم....میگم جیا؟
جیا:هوم.....چیه؟
کیونگ:میگم......امشب میای خونه ما؟مادر پدرم خونه نیستن...لطفاً
جیا:امم...باشه
_بعد مدرسه_
جیا شنگول داشت میرف خونه که یهو.........
اوخی.....اگه میگفتین ۴ تا پارت خیلی خوب بود اخه تو پارت ۴ خیلی خبراست😆😆😆😆
داشتیم تو سالن مث پلنگ میدویدیم که یهو به یکی خوردم
سرم رو اوردم بالا که دیدم رو جونگ کوکم
و فاصله ل*ب*ا*م*و*ن خیلی کمه به طوری که حرف میزدیم بهم برخورد میکرد
کیونگ ویو:
من جیا رو میشناختم باهاش دوست بودم دون دختره خوبیه.
من دوسش دارم ولی انگار اون پسره هم دوسش داره هع به پای من نمیرسه!(من:میبندی یا نهکیونگ:نه من:گوه خوردی)
داشتم میرفتم تو سالن که جیا رو دیدم میخواستم برم سمتش که یهو به یکی خورد و افتاد روش اون...همون پسره بود
کوک ویو:
من جیا رو دوس داشتم.
اون شب که سارا اومد خونم موند بهش فک کردم
اون دختر خوبیه
تصمیم گرفتم صب برم با ماشین دنبالش ولی یکی دیگع اونجا بود
بعد از اون اتفاقا راشتم میرفتم تو سالن که به جیا خوردم و افتاد روم لبامون باهم فاصله خیلی کمی داشت میخواستم دست به کار شم ولی گفتم جلو این جمعیت زشته
جیا:امم...ببخشید
کوک:اشکال ندارع بیب..
جیا:هن؟؟
کوک:هیچی
جیا:اوهوم
کوک:اهم......
یونا:پدر سگ را به گله بردددددد
جیا:چته میمون درختی
یونا:پاشو ببینم......بیا ببینمممم
_بردش پشت مدرسه_
یونا:راستشو بگو کوتهفهههه
جیا:ها.....راست چیو بگم؟
یونا:همین که چرا تا چشمت به چشمش افتاد،رفتی فضا؟؟؟؟؟؟
جیا:هان...من رفتم....حعح....چرت نگو؟!
(فلش بک)
کوک و جیا:در فضاااا
(پایان فلش بک)
جیا:اممم...خوب باشه
یونا:عاشق شدیییییی
جیا:ارهه....ولی به کسی نگیا.
یونا:اوکی خرههه
جیا:گاو خودمیی
_رفتم تو سالن_
کیونگ:امم....میگم جیا؟
جیا:هوم.....چیه؟
کیونگ:میگم......امشب میای خونه ما؟مادر پدرم خونه نیستن...لطفاً
جیا:امم...باشه
_بعد مدرسه_
جیا شنگول داشت میرف خونه که یهو.........
اوخی.....اگه میگفتین ۴ تا پارت خیلی خوب بود اخه تو پارت ۴ خیلی خبراست😆😆😆😆
۵۵.۲k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.