فیک: ددی من * فصل ۲ * پارت : ۶
ا/ت.....
داشتیم لباسامونو میپوشیدم که یک دفعه سوفیا اومد توی اتاق
سریع رومنو برگردوندیم ( نکته درحال بوسیدن هم بودن😁 )
٪عههههه( تعجب )
+بچه جون قبله اینکه بیای یه در بزن
٪باسه ..... من...... رفتم ( با تعجب )
_اوه از دست این بچه دیوانه شدم خدااااا
+خنده
_خنده
لباسا مونو پوشیدیم رفتیم پایین دیدیم سوفیا داره تلوزیون میبینه
٪عه بلخره اومدین پاییل راستی سما و پاپا توی اتاق چیتال میکلدین ته لخت بودین ؟؟؟؟؟ و الپته چلا لباتون هم بود؟؟؟؟
_عهههههه چیزه ......... ( با لکنت )
+هیچی بابايي من مامانی رفتیم حمام مامانی میخواست پشت منو لیف بکشه بعد که اومدیم بیرون یه چیزی روی لب مامانی بود من رفتم بردارم که لبامون خورد به هم
_عه آره آره( لبخند شیطون به سمت تهیونگ )
+ِلبخند شیطون به سمت ا/ت
_خوب دیگه بریم صبحانه بخوریم
٪آله منم خیلی دوشمه
+آره منم همینطور
+_پس پیس به سوی غذا
_چی چی پیش به سوی غذ هنوز تازه بیدار شدم غذا کجابود ( خنده )
+پس چی گفتی بیریم صبحانه
_هیچی ( خندیدن )
٪باسه تا مامانی بله دذا دولوست تنه من با پاپایی برنامه کودک می بینیم
+بچه جون من باباتم بیام باتو برنامه کودک ببینم؟؟؟( تعجب )
٪لوپسنننننننننننن( قیافه ی کیوت )
+باشه ولی فقط تا وقتی صبحانه حاضر شه چون بعد باید برم سرکار
٪باسه آخ جووووووووننننننن
تهیونگ .....
داشتم باهاش برنامه کودک میدیدم که .........
داشتیم لباسامونو میپوشیدم که یک دفعه سوفیا اومد توی اتاق
سریع رومنو برگردوندیم ( نکته درحال بوسیدن هم بودن😁 )
٪عههههه( تعجب )
+بچه جون قبله اینکه بیای یه در بزن
٪باسه ..... من...... رفتم ( با تعجب )
_اوه از دست این بچه دیوانه شدم خدااااا
+خنده
_خنده
لباسا مونو پوشیدیم رفتیم پایین دیدیم سوفیا داره تلوزیون میبینه
٪عه بلخره اومدین پاییل راستی سما و پاپا توی اتاق چیتال میکلدین ته لخت بودین ؟؟؟؟؟ و الپته چلا لباتون هم بود؟؟؟؟
_عهههههه چیزه ......... ( با لکنت )
+هیچی بابايي من مامانی رفتیم حمام مامانی میخواست پشت منو لیف بکشه بعد که اومدیم بیرون یه چیزی روی لب مامانی بود من رفتم بردارم که لبامون خورد به هم
_عه آره آره( لبخند شیطون به سمت تهیونگ )
+ِلبخند شیطون به سمت ا/ت
_خوب دیگه بریم صبحانه بخوریم
٪آله منم خیلی دوشمه
+آره منم همینطور
+_پس پیس به سوی غذا
_چی چی پیش به سوی غذ هنوز تازه بیدار شدم غذا کجابود ( خنده )
+پس چی گفتی بیریم صبحانه
_هیچی ( خندیدن )
٪باسه تا مامانی بله دذا دولوست تنه من با پاپایی برنامه کودک می بینیم
+بچه جون من باباتم بیام باتو برنامه کودک ببینم؟؟؟( تعجب )
٪لوپسنننننننننننن( قیافه ی کیوت )
+باشه ولی فقط تا وقتی صبحانه حاضر شه چون بعد باید برم سرکار
٪باسه آخ جووووووووننننننن
تهیونگ .....
داشتم باهاش برنامه کودک میدیدم که .........
۵.۵k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.