my love story...(: part⑩(last part)

ا/ت دوباره چشماش و بست و خوابید
این چه گندی بود من زدمممم؟؟؟؟ (:٭٭٭٭
یعنی عصبی شد از دستم؟٭٭٭٭
8:58 am
جیمین اومد پایین
جیمین=سلام...
مامان=سلامممم صبح بخیررر
ا/ت=لبخند زد*
ا/ت=صبحت بخیر
جیمین یکم سرخ شد به خاطره دیشب*
مامان=بیا صبحونه
Next brakefast
مامان=خستم...هعی...من میرم یه چرتی بزنم
ا/ت=باش
مامان رفت تو اتاق
جیمین نشست کناره ا/ت و تلوزون میدیدن
ا/ت و جیمین=...
ا/ت و جیمین=واسه دیشب‌ـــ
ا/ت و جیمین=...
جیمین=خب شرمنده نباید اونجوری میگفتم
ا/ت=نه...من میخواستم بگم که....
ا/ت اروم نشست رو پاهای جیمین
اروم لباش و نزدیکه لبای جیمین کرد
قلبم‌ــ٭
وای چقد تند میزنه٭
جیمین و ا/ت تو دلشون پروانه پر میزد و جفتشون سرخ شدن
جیمین اروم لبای ا/ت رو بوسید
جیمین و ا/ت چشماشون و بستن و ا/ت دستشو دوره گردنه جیمین حلقه زد
اروم از هم جدا شدن
ا/ت=من خیلی عاشقتم...
جیمین سرخ بود و با چشمای خمارش به ا/ت نگاه میکرد
ا/ت خندش گرفت
جیمین=نمیدونم چی بگم...میدونی حسمون دو طرفس...نه؟...
ا/ت=هوم؟
جیمین=توهم عاشقمی؟...یعنی وقتی نگا میکنی قلبت تند میزنه و دیوونه میشی؟
ا/ت لبخند زد
ا/ت=عشقه منو تو فرق داره...منم دیوونگیای خودم و دارم
جیمین لبخند زد
جیمین ا/ت رو خوابوند رو مبل و روش خیمه زد
اروم لبای ا/ت رو دوباره بوسید
ا/ت=فقط‌ــ
جیمین=هوم؟
ا/ت پاشد
ا/ت=کسی نباید بفهمه که بوسیدمت و رابطه داریم باش؟...
جیمین=هع چرا؟
ا/ت=بزار یکساله دیگه بگیم که بنظرشون عاقل تر زدیم😂
جیمین لبخند زد
جیمین=باش
ا/ت اروم سرش و گذاشت رو شونه جیمین
⑨ next years
ا/ت=ججججججججییییییممممممممییییییییینننننننننننننننن
جیمین=ببببببلللللللللههههههههههههه
ا/ت چرا اینجا اینشکلیییهههسقسوسهتلیایثیی
ا/ت=جیمیننننننن میکشمتتتتتتتتتتت
جیمین=خو حالاااااا بچه قرمز شد اون تو
ا/ت=مرده شوره تو بچت و ببرن
تهیونگ=سولمیت خان خیره سرت زنه حامله داری اینجوری دقش میدی
جیمین=یااااااسوستسلاقخ -.-
سانی(بچه ی دنی)=بابا...
دنی=هوم؟
سانی=چرا انقد عمو جیمین و زن عمو دعوا میکنن؟
دنی خندید
دنی=میدونستی که پشته این دعواها...یه عشقه بزرگ پنهان شده؟..اونا اینجوری عشقشون و بهم نشون میدن
سانی=با دعوا؟
دنی=اره!
سانی=دلم واسه نینیشون میسوزه😭😂