دختری از جنس جاسوس(پارت75)
همون لحظه صدای زنگ اومد
انیا:کیه
بکی:منم انیا
انیا در رو باز کرد دید بکی و لوکا و تالیا و تایلر پشت درن
دامیان:بیاین تو
دایانا:بچه ها بریم اتاق گیم
تایلر:بریممممم
انیا:میگم تا شما هستید زنگ بزنیم مگی و دنیلم بیان دیگه
لوکا:موافقم زنگ بزن
دامیان:الو دنیل
دنیل:الو سلام
دامیان:میتونید بیاین خونمون اخه لوکا اینام اینجان شما هم بیاین
دنیل:اوکی
(چند دیقه بعد)
مارکو:خاله انیا ما اومدیم
مارگو:در رو باز کنید
انیا:اومدم سلام
مارگو:بقیه بچه ها کجان
دامیان:تو اتاق گیمن
مارکو:اتاق گیمتون کجاست
دامیان:بیاید بهتون بگم اینجاس بیاید همه بازی هست پی اس فر پی اس فایو ایکس باکس
مارکو و مارگو:یوهووووووو
دامیان:منم برم پیش مامان باباها
انیا:خب چطوره پاسور بازی کنیم
همه:اوکیییییییی
(بعد از بازی)
بکی:چطوره مشروب بخوریم
همه:اوکییییییییی
(بعد از مشروب خوردن)
همه مست بودن و چرت و پرت میگفتن و درهمون حال بچه ها اومدن تو پذیرایی
بچه ها:مامان بابا
انیا:چیشده دایانا نامزد کردی
دایانا:چییییی مامان خوبی
دامیان:دوت عزیزم کجایی
دوت:بابا جلو چشتم
لوکا:اخی بکی گل پسر رو ببین با مارگو رل زده
تایلر:چییییییی نه خیرم
مارگو:شماها خوبید
تالیا:بچه ها مشروب
مارکو:اونا مشروب خوردن
دینگ دینگ(صدای در)
دایانا:چطوره ما هم مشروب بخوریم
دامیان:دایانا نه تو هنوز بچه ای
ولی دیگه دیر بود همه ی بچه ها مشروب خوردن
دینگ دینگ(صدای در)
دایانا در رو باز کرد دید تام پشته دره
دایانا:عشقم اینجا چیکار میکنی
تام:دایانا خوبی(سرخ شدن)
دوت:ابجی چی میگی
تام:مست کردید
مارکو:چی نه بابا
تالیا:اخی کبوترای عاشق رو نگا
دامیان:دایانا چیکار میکنی شما کی باشین
تام:من تام ویلیامز هستم همکلاسی دایانا
دامیان:دایانا دوس پسر داری
یهو انیا حالش خوب شد پاشد دید تام پشت دره
انیا:بله کاری داشتین اقا پسر
تام:هیچی فقط دایانا دفترش رو تو کلاس جا گذاشته بود
انیا:ممنونم خدافظ
انیا:کیه
بکی:منم انیا
انیا در رو باز کرد دید بکی و لوکا و تالیا و تایلر پشت درن
دامیان:بیاین تو
دایانا:بچه ها بریم اتاق گیم
تایلر:بریممممم
انیا:میگم تا شما هستید زنگ بزنیم مگی و دنیلم بیان دیگه
لوکا:موافقم زنگ بزن
دامیان:الو دنیل
دنیل:الو سلام
دامیان:میتونید بیاین خونمون اخه لوکا اینام اینجان شما هم بیاین
دنیل:اوکی
(چند دیقه بعد)
مارکو:خاله انیا ما اومدیم
مارگو:در رو باز کنید
انیا:اومدم سلام
مارگو:بقیه بچه ها کجان
دامیان:تو اتاق گیمن
مارکو:اتاق گیمتون کجاست
دامیان:بیاید بهتون بگم اینجاس بیاید همه بازی هست پی اس فر پی اس فایو ایکس باکس
مارکو و مارگو:یوهووووووو
دامیان:منم برم پیش مامان باباها
انیا:خب چطوره پاسور بازی کنیم
همه:اوکیییییییی
(بعد از بازی)
بکی:چطوره مشروب بخوریم
همه:اوکییییییییی
(بعد از مشروب خوردن)
همه مست بودن و چرت و پرت میگفتن و درهمون حال بچه ها اومدن تو پذیرایی
بچه ها:مامان بابا
انیا:چیشده دایانا نامزد کردی
دایانا:چییییی مامان خوبی
دامیان:دوت عزیزم کجایی
دوت:بابا جلو چشتم
لوکا:اخی بکی گل پسر رو ببین با مارگو رل زده
تایلر:چییییییی نه خیرم
مارگو:شماها خوبید
تالیا:بچه ها مشروب
مارکو:اونا مشروب خوردن
دینگ دینگ(صدای در)
دایانا:چطوره ما هم مشروب بخوریم
دامیان:دایانا نه تو هنوز بچه ای
ولی دیگه دیر بود همه ی بچه ها مشروب خوردن
دینگ دینگ(صدای در)
دایانا در رو باز کرد دید تام پشته دره
دایانا:عشقم اینجا چیکار میکنی
تام:دایانا خوبی(سرخ شدن)
دوت:ابجی چی میگی
تام:مست کردید
مارکو:چی نه بابا
تالیا:اخی کبوترای عاشق رو نگا
دامیان:دایانا چیکار میکنی شما کی باشین
تام:من تام ویلیامز هستم همکلاسی دایانا
دامیان:دایانا دوس پسر داری
یهو انیا حالش خوب شد پاشد دید تام پشت دره
انیا:بله کاری داشتین اقا پسر
تام:هیچی فقط دایانا دفترش رو تو کلاس جا گذاشته بود
انیا:ممنونم خدافظ
۴.۳k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.