درد فجیع
÷ اون اومد بیرون ... من سعی کردم جلوش رو بگیرم ... ولی نشد ... از اول هم که تو جوجوتسو اومد بیرون هدفش دخترتون بود
_ تمام دستم پر از شیشه خورده بود
# کافیه... برو بیرون یوجی ... و به مگومی زنگ بزن بگو شوکو رو بیاره اینجا نمی تونم تکون بدم ساکورا را رو دردش میگیره
_ نه بابا میتونم تحمل کنم
# نه نمی خوام عذاب بکشی...
_ میگم می تونم تحمل کنم ...
# باشه .. آروم بلندش کردم
_ می خواستم از درد زیاد جیغ بزنم ولی سعی کردم جلوی بابا خودمو قوی نشون بدم
_ سعی کردم جلوی اشکام رو بگیرم
_ خدا رو شکر شیشه تو پشتم نرفت
_ بیشتر تو پاهام رفته بود درد فجیعی داشت
# درد نداری ؟
_ نه ... بهترم ...
_ کل لباسم خونی بود .... بابا داشت با سرعت بالایی میرفت می خواست سریع تر برسیم
÷ گوجو سنسه مگومی جواب نمیده ؟
# زنگ بزن به نوبارا
÷ های
÷ الو نوبارا ..
× گاو .. بلایی سر ساکورا اومد ؟
÷ زخمی شده
× خاک عالم تو سرت با اون سوکونا
÷ من تمام سعی
# گوشی رو بده من
÷ های
# نوبارا
× وقتی اون لحن صدای گوجو رو شنیدم فهمیدم اوضاع خیطه
× بله ؟
# به شوکو بگو دارم ساکورا رو میارم
× چیشده مگه
# اومدیم خودت میبینی
@ چیشد قطع کرد ؟
× اره مثل اینکه ساکورا زخمی شده
@ حالش چطوره ؟
× نمی دونم گوجو چیزی نگفت
× تو برو به شوکو سان بگو که ساکورا داره میاد
@ باشه
_ خیلی درد میکرد .... دیگه تحمل نداشتم
_ با .... با
# جانم ؟
_ خیلی درد میکنه
# الان میرسیم
_ اشکم ناخداگاه از گوشه چشمام ریخت رو دستم
# انقدر درد میکنه ساکورا ... بهت گفتم نیا که
_ از درد زیاد حرف نمیزدم
# گریه نکن عزیزم الان میرسیم
_ بلاخره رسیده بودیم
# از ماشین پیاده شدم رفتم آروم بلندش کردم
☆ ساکورا ؟ ساتورو چیشده ؟
# یوجی براتون میگه چه گندی بالا آورده
من الان باید ساکورا رو ببرم
نظرتون چیه فرشته ها ؟؟؟🥹🥹🥹
_ تمام دستم پر از شیشه خورده بود
# کافیه... برو بیرون یوجی ... و به مگومی زنگ بزن بگو شوکو رو بیاره اینجا نمی تونم تکون بدم ساکورا را رو دردش میگیره
_ نه بابا میتونم تحمل کنم
# نه نمی خوام عذاب بکشی...
_ میگم می تونم تحمل کنم ...
# باشه .. آروم بلندش کردم
_ می خواستم از درد زیاد جیغ بزنم ولی سعی کردم جلوی بابا خودمو قوی نشون بدم
_ سعی کردم جلوی اشکام رو بگیرم
_ خدا رو شکر شیشه تو پشتم نرفت
_ بیشتر تو پاهام رفته بود درد فجیعی داشت
# درد نداری ؟
_ نه ... بهترم ...
_ کل لباسم خونی بود .... بابا داشت با سرعت بالایی میرفت می خواست سریع تر برسیم
÷ گوجو سنسه مگومی جواب نمیده ؟
# زنگ بزن به نوبارا
÷ های
÷ الو نوبارا ..
× گاو .. بلایی سر ساکورا اومد ؟
÷ زخمی شده
× خاک عالم تو سرت با اون سوکونا
÷ من تمام سعی
# گوشی رو بده من
÷ های
# نوبارا
× وقتی اون لحن صدای گوجو رو شنیدم فهمیدم اوضاع خیطه
× بله ؟
# به شوکو بگو دارم ساکورا رو میارم
× چیشده مگه
# اومدیم خودت میبینی
@ چیشد قطع کرد ؟
× اره مثل اینکه ساکورا زخمی شده
@ حالش چطوره ؟
× نمی دونم گوجو چیزی نگفت
× تو برو به شوکو سان بگو که ساکورا داره میاد
@ باشه
_ خیلی درد میکرد .... دیگه تحمل نداشتم
_ با .... با
# جانم ؟
_ خیلی درد میکنه
# الان میرسیم
_ اشکم ناخداگاه از گوشه چشمام ریخت رو دستم
# انقدر درد میکنه ساکورا ... بهت گفتم نیا که
_ از درد زیاد حرف نمیزدم
# گریه نکن عزیزم الان میرسیم
_ بلاخره رسیده بودیم
# از ماشین پیاده شدم رفتم آروم بلندش کردم
☆ ساکورا ؟ ساتورو چیشده ؟
# یوجی براتون میگه چه گندی بالا آورده
من الان باید ساکورا رو ببرم
نظرتون چیه فرشته ها ؟؟؟🥹🥹🥹
۹۶۵
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.