P47
اونا که رفتن جونگ کوک نگاهم کرد و گفت : خیلی دوست دارن
واقعا خیلی خوشگل و ناز بودن توی نگاه اول ازشون خوشم اومد فکر کنم اگه یکم دقت کنم بتونم از هم تشخیصشون بدم .
حدود یک ساعت بعد در اتاق دوباره زده شده و جونگ کوک در رو باز کرد که جین سرش رو کرد تو اتاق و گفت : سلام ا/ت
با دیدنش با لبخندی که از سر خوشحالی بود براش دست تکون دادم .
جونگ کوک : جیمین کو ؟
جین : پایینه ، شماهم بیاید پایین مادربزرگ رسیده
جونگ کوک : باشه
اینو که گفت رفت منم از جام پاشدم و خواستم از در برم بیرون که جونگ کوک دوباره به بازوش اشاره کرد منم دوباره با بی میلی تمام دستش رو گرفتم و به سمت پذیرایی رفتیم ، توی سالن پذیرایی پر از مهمون بود که من هیچ کدومشون رو نمیشناختم و انگار که اونا هم منو نمیشناختن با حالتی که فکر کردم کمر لباسه زیادی جذبه دستم رو از بازوی جونگ کوک برداشتم و دستام رو جلوی کمرم گذاشتم تا جذبی لباسم معلوم نشه اون موقعه اینقدر جذب نبود تعجب میکنم الان کمرش بیشتر جذب شده جونگ کوک با نگاهی متعجب نگام کرد بعدم دوباره دستم رو گرفت ، منم دست دیگم رو جلوی کمرم گرفتم و فقط کنار جونگ کوک وایسادم و همین طوری نگاهم رو توی سالن چرخوندم که جیمین رو دیدم خیلی خوشتیپ شده بود با جین ست کرده بود دقت که کردم دیدم لباس جونگ کوک هم مثل اوناس اما کنارشون یه پسر جذاب دیگه هم دیدم که موهاش رو به سمت عقب شونه کرده بود اونم لباسش رو با جیمین ست کرده بود و دست تو جیب وایساده بود همشون یه جلیقه ی چرمی مشکی پوشیده بودن با دیدنش آروم به جونگ کوک زدم که نگاهش رو بهم داد چون قدش ازم خیلی بلند تر بود مجبور بودم سرم رو برای نگاه کردنش تا اخرین درجه گردنم بالا بگیرم .
جونگ کوک : چیه ؟
ا/ت : اون پسره که پیش جینه کی..
نزاشت حرف تموم شه و سریعتر از من گفت : تهیونگه
ا/ت : تهیونگ ؟
جونگ کوک : آره نمی شناسیش ؟
ا/ت : نه
جونگ کوک : اون هم یکی از بهترین دوستامه برادر جینه
تو ذهنم با خودم گفتم برادر ؟ درسته مثل خودش قد بلند و جذابه ، دوباره زدم به جونگ کوک که گفت : اینبار چیه ؟
ا/ت : جین چند سالشه ؟
جونگ کوک : ۳۱
با شنیدن سن جین ماتم برد ۳۱ سالشه ؟ اصلا بهش نمیخوره ۳۱ سالش باشه فکر کردم الان میگه ۲۵ یا ته ، تهش ۲۷ انتظار ۳۱ رو نداشتم یعنی ۱۳ سال از من بزرگتره . دوباره با کنجکاوی تمام گفتم : برادرش چی ؟
جونگ کوک : تهیونگ ۲۸ سالشه
خب تهیونگ هم سن جیمین انگار اینجا کوچولوشون جونگ کوک بود .
ا/ت : پس تو کوچولوشونی ؟
با نگاهی معنی دار نگاهم کرد از حرفی که توی چشماش بود سرم رو انداختم پایین که بغل گوشم گفت : نه کوچولومون تویی
از حرفش آتیش از کلم بلند شد حیف که زیادی خشنه و مترسم دهن رو سرویس کنه و گرنه مثل جیمین پرتش میکردم بیرون یا نه شایدم پرتش میکردم تو استخر تا یخ بزنه ...
واقعا خیلی خوشگل و ناز بودن توی نگاه اول ازشون خوشم اومد فکر کنم اگه یکم دقت کنم بتونم از هم تشخیصشون بدم .
حدود یک ساعت بعد در اتاق دوباره زده شده و جونگ کوک در رو باز کرد که جین سرش رو کرد تو اتاق و گفت : سلام ا/ت
با دیدنش با لبخندی که از سر خوشحالی بود براش دست تکون دادم .
جونگ کوک : جیمین کو ؟
جین : پایینه ، شماهم بیاید پایین مادربزرگ رسیده
جونگ کوک : باشه
اینو که گفت رفت منم از جام پاشدم و خواستم از در برم بیرون که جونگ کوک دوباره به بازوش اشاره کرد منم دوباره با بی میلی تمام دستش رو گرفتم و به سمت پذیرایی رفتیم ، توی سالن پذیرایی پر از مهمون بود که من هیچ کدومشون رو نمیشناختم و انگار که اونا هم منو نمیشناختن با حالتی که فکر کردم کمر لباسه زیادی جذبه دستم رو از بازوی جونگ کوک برداشتم و دستام رو جلوی کمرم گذاشتم تا جذبی لباسم معلوم نشه اون موقعه اینقدر جذب نبود تعجب میکنم الان کمرش بیشتر جذب شده جونگ کوک با نگاهی متعجب نگام کرد بعدم دوباره دستم رو گرفت ، منم دست دیگم رو جلوی کمرم گرفتم و فقط کنار جونگ کوک وایسادم و همین طوری نگاهم رو توی سالن چرخوندم که جیمین رو دیدم خیلی خوشتیپ شده بود با جین ست کرده بود دقت که کردم دیدم لباس جونگ کوک هم مثل اوناس اما کنارشون یه پسر جذاب دیگه هم دیدم که موهاش رو به سمت عقب شونه کرده بود اونم لباسش رو با جیمین ست کرده بود و دست تو جیب وایساده بود همشون یه جلیقه ی چرمی مشکی پوشیده بودن با دیدنش آروم به جونگ کوک زدم که نگاهش رو بهم داد چون قدش ازم خیلی بلند تر بود مجبور بودم سرم رو برای نگاه کردنش تا اخرین درجه گردنم بالا بگیرم .
جونگ کوک : چیه ؟
ا/ت : اون پسره که پیش جینه کی..
نزاشت حرف تموم شه و سریعتر از من گفت : تهیونگه
ا/ت : تهیونگ ؟
جونگ کوک : آره نمی شناسیش ؟
ا/ت : نه
جونگ کوک : اون هم یکی از بهترین دوستامه برادر جینه
تو ذهنم با خودم گفتم برادر ؟ درسته مثل خودش قد بلند و جذابه ، دوباره زدم به جونگ کوک که گفت : اینبار چیه ؟
ا/ت : جین چند سالشه ؟
جونگ کوک : ۳۱
با شنیدن سن جین ماتم برد ۳۱ سالشه ؟ اصلا بهش نمیخوره ۳۱ سالش باشه فکر کردم الان میگه ۲۵ یا ته ، تهش ۲۷ انتظار ۳۱ رو نداشتم یعنی ۱۳ سال از من بزرگتره . دوباره با کنجکاوی تمام گفتم : برادرش چی ؟
جونگ کوک : تهیونگ ۲۸ سالشه
خب تهیونگ هم سن جیمین انگار اینجا کوچولوشون جونگ کوک بود .
ا/ت : پس تو کوچولوشونی ؟
با نگاهی معنی دار نگاهم کرد از حرفی که توی چشماش بود سرم رو انداختم پایین که بغل گوشم گفت : نه کوچولومون تویی
از حرفش آتیش از کلم بلند شد حیف که زیادی خشنه و مترسم دهن رو سرویس کنه و گرنه مثل جیمین پرتش میکردم بیرون یا نه شایدم پرتش میکردم تو استخر تا یخ بزنه ...
۲۷.۲k
۱۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.