Trust me part. 6

سوهو باباش با ما شریک بود ولی وقتی خیانت کرد بابام پرتش کرد بیرون و دیگه هیچ شراکتی باهاش نکرد
ماها رفت بود وسط و داشت همه چیز رو درست می کرد که سوهو خیلی داشت چرت و پرت می گفت حوصله سر رفت و رفتم جلو دهنشو بستمو همه رو گفتن برن حرکت رفت سر کلاسش فقط من و ته و ماها و هوپی و دوستای ماها بودن
ماها خیلی سرد ازم تشکر و دست هوپی رو گرفت و رفت
از این کارش پوزخندی زدمو به رفتنش نگاه می کردمکه تهیونگ تو گوشم فوت کرد
-خر چته گوشم درد گرفت
ته: چیه چشمتو گرفته دادش
-ببند دهنو بابا چی.....
ته: منو خر نکن بابا خودم بزرگت کردم
- باز گفت من بزرگت کردم دیوانه من ازت بزرگ ترم خب پس من بزرگت کردم نه تو
ته: حالا یک ماه چی شده
-هعی خدا گمشو گمشو که الان استاد هان میاد جرمون میده
ته: نمیده نگران نباش امروز استاد هان رو دهنش سرویس کردم
- نگو که بازم رفتی دم در خونش چرخاش رو پنچر کردی😂
ته: بد تر رفتم به لاستیکاش چسب زدم هرچی چسب فکر کنی باهام قاطی کردم زدم به لاستیکاش یکم ماشینو حل دادم قشنگ الان به زمین چسبیده😂😂😂
- ای دهنت 😂
ته:😂مخلصیم
-😂کوک کجاست؟
ته: سر کلاسش
- اوکی بیا بریم سر کلاس 😈
ته: همون چیزی که تو فکر منه تو فکر تو هم هست😈
- دقیقا😈
(از دید ماها)
لب هوپی رو چسب زدم و بعد این که دیدیم حالش خوبه فرستادمش سر کلاسش و خودم رفتم تو کلاس دیدیم هرکس روی میز یکی دیگست از این وضع قشنگ میشد فهمید که امروز استاد نداریم
نفس راحتی کشیدمو رفتمو روی میز لم دادم
لیا: هامون پسره بود؟
- اره
لیا: چرا نگفتی با پا میامدم تو دهنش پسره حمق ولی این پسره پارک جیمین چقدر خوب دهنشو سرویس کرد
- اوهم
لیا: چته حالت بده؟
-نه بابا خوابم میاد
لیا: اها باش بگیر بخواب





ادامه پست بعدی😘