از غزلیات شمس تبریزی که انگاربرای امروز سروده:
از غزلیات شمس تبریزی که انگاربرای امروز سروده:
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست/
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست/
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد/
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست/
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار/
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست/
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود/
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست/
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت/
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست/
جایی که برادر به برادر نکند رحم/
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست/
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر/
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست....
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست/
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست/
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد/
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست/
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار/
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست/
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود/
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست/
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت/
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست/
جایی که برادر به برادر نکند رحم/
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست/
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر/
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست....
۶.۵k
۰۲ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.