عشق بی نهایت پارت۱
لیسا: صبح شده واییی ساعت ده شده حواسم نبود الان اقا دعوام میکنه(مدیر شرکت)
کوک: پس لیسا کجاست؟؟؟ چرا انقدر دیر کرده؟
بقیه: نمیدونیم اقا
کوک: یعنی چی؟ لوسی تو زنگ بزن به لیسا
لیسا: سلام اقا
کوک: سلام علیکم چرا انقدر دیر؟
لیسا: با تمسخر*ببخشید😒
کوک: برو سرکارت و اینکه امروز بجای اینکه دیر اومدی باید نیم ساعت دیر تر بری خونه
لیسا: باشه
لیسا رفت و نشست سر کامپیوتر و شروع کرد به کار کردن
زیر لب غر غر میکرد
_الان نمیتونم برای کارینا خرید بکنم از این پسره متنفرم همه ی کارامو بهم میزنه
لوسی: لیسا چی شده؟
لیسا: هیچی ولش کن
نویسنده ی پارت ۱
@lisa_and_kookie
کوک: پس لیسا کجاست؟؟؟ چرا انقدر دیر کرده؟
بقیه: نمیدونیم اقا
کوک: یعنی چی؟ لوسی تو زنگ بزن به لیسا
لیسا: سلام اقا
کوک: سلام علیکم چرا انقدر دیر؟
لیسا: با تمسخر*ببخشید😒
کوک: برو سرکارت و اینکه امروز بجای اینکه دیر اومدی باید نیم ساعت دیر تر بری خونه
لیسا: باشه
لیسا رفت و نشست سر کامپیوتر و شروع کرد به کار کردن
زیر لب غر غر میکرد
_الان نمیتونم برای کارینا خرید بکنم از این پسره متنفرم همه ی کارامو بهم میزنه
لوسی: لیسا چی شده؟
لیسا: هیچی ولش کن
نویسنده ی پارت ۱
@lisa_and_kookie
۱۹.۴k
۰۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.