part . 16
ساعت از دوازده ی شب گذشته بود که در اتاق لورین باز شد و لورن نوک پا نوک پا کارد اتاق شد
به سمت تخت لورین رفت و پتو رو از رو سرش کنار کشید
تکون محکمی به خواهرش داد
که باعث پریدن لورین شد
لورین با ترس نشست و نگاهی به چهره ی قرمز لورن انداخت که داشت از خنده جر می خورد
لورین : میدونستی بیشعوری رو از رو تو ساختن ؟
لورن سری تکون داد و خنده ی آرومی کرد
لورن : پاشو بریم
هر دو بلند شدن و بعد از درست کردن خودشون
از پنجره ی اتاق لورین پایین پریدن
بخاطر ویلایی بودن خونه پنجره با زمین ارتفاع کمی داشت بخاطر همین راحت تونستن از خونه بزنن بیرون
پیاده باهم به سمت خیابون گانگام حرکت میکرد
و خب خوشبختانه خونه ی داییداییشون نزدیک اونجا بود
دلیل اصلی که لورین قبول کرده بود با لورن بیان بیرون رفتن به بار جئون جونکوک و شناسایی اون بود
از قبل همه چیز رو با یونجون برنامه ریزی کرده بود و فهمیده بود امشب جونکوک به بار شخصیه خودش میره
حتی کارت های مخصوص ورودشونم آماده کرده بود
و خب لورن هم میدونست دست خواهرش تو پارتی بازی بازه برای همین کاری به کارش نداشت
لباسی که پوشیده بود
لباس خیلی معمولی بود درست برعکس لورن که لباس تنگ و کوتاهی تنش کرده بود
هنوزم بخاطر انتخاب لورن ناراحت بود
بعد از یک ربع پیاده روی بلاخره به وسط خیابون گانگام رسیدم و با کمی پرس و جو بار بزرگ "جئونز" رو پیدا کردن همونطور که انتظار میرفت صف بلندی جلوی در وجود داشت و خب این صف برای افراد معمولی بور که کارت وی ای پی نداشتن پس لورین نیشخندی زد و دست لورن رو سفت تر تو دستش گرفت صف رو رد کرد و اولین نفر رو کنار زد و خودش جاش رو گرفت کارت هارو درآورد و به بادیگارد نشون داد با اینکارش مردم تو صف شروع به داد زدن و فحش دادن کردن
بادیگارد جلوی در بعد از دیدن کارت ها زنجیر جلوی در رو باز کرد و گزاشت وارد بشن لورن با هیجان به پارتی بازیه خواهرش لبخند زد
لورن : نگفته بودی پارتیت انقدر کلفته
لورین نیشخندی زد و گفت
لورین : تازه کجاهاشو دیدیییی
ویو لورین
با وارد شدنمون به بار حجم خیلی عظیمی از دود و بوی الکل و عرق به سمتمون هجوم آورد
از وجود این همه بود سرم به درد اومده بود
صدای بلند موسیقی درست نمیزاشت که به حرف های لورن گوش کنم
نگاهی به طبقه ی اول انداختم
مشخص بود اون طبقه برای افراد معمولی بود
به سمت اسانسور طلایی گوشه ی بار حرکت کردم
دکمه ی آسانسور رو زدم و دست لورن رو ول کردم برگشتم طرفش که دیدم یه پسر رو داره درسته قورت میده با نگاهش
به شونش ضربه ای ر
زدم تا اونو متوجه ی خودم کنم
لورین : هییی لورن حواست هست ؟؟؟ من دارم میرم طبقه ی بالا یه باید یه تلفن بزنم اینجا زیادی شلوغه تو منتظر بمون و تلفنت هم جواب بده ...
به سمت تخت لورین رفت و پتو رو از رو سرش کنار کشید
تکون محکمی به خواهرش داد
که باعث پریدن لورین شد
لورین با ترس نشست و نگاهی به چهره ی قرمز لورن انداخت که داشت از خنده جر می خورد
لورین : میدونستی بیشعوری رو از رو تو ساختن ؟
لورن سری تکون داد و خنده ی آرومی کرد
لورن : پاشو بریم
هر دو بلند شدن و بعد از درست کردن خودشون
از پنجره ی اتاق لورین پایین پریدن
بخاطر ویلایی بودن خونه پنجره با زمین ارتفاع کمی داشت بخاطر همین راحت تونستن از خونه بزنن بیرون
پیاده باهم به سمت خیابون گانگام حرکت میکرد
و خب خوشبختانه خونه ی داییداییشون نزدیک اونجا بود
دلیل اصلی که لورین قبول کرده بود با لورن بیان بیرون رفتن به بار جئون جونکوک و شناسایی اون بود
از قبل همه چیز رو با یونجون برنامه ریزی کرده بود و فهمیده بود امشب جونکوک به بار شخصیه خودش میره
حتی کارت های مخصوص ورودشونم آماده کرده بود
و خب لورن هم میدونست دست خواهرش تو پارتی بازی بازه برای همین کاری به کارش نداشت
لباسی که پوشیده بود
لباس خیلی معمولی بود درست برعکس لورن که لباس تنگ و کوتاهی تنش کرده بود
هنوزم بخاطر انتخاب لورن ناراحت بود
بعد از یک ربع پیاده روی بلاخره به وسط خیابون گانگام رسیدم و با کمی پرس و جو بار بزرگ "جئونز" رو پیدا کردن همونطور که انتظار میرفت صف بلندی جلوی در وجود داشت و خب این صف برای افراد معمولی بور که کارت وی ای پی نداشتن پس لورین نیشخندی زد و دست لورن رو سفت تر تو دستش گرفت صف رو رد کرد و اولین نفر رو کنار زد و خودش جاش رو گرفت کارت هارو درآورد و به بادیگارد نشون داد با اینکارش مردم تو صف شروع به داد زدن و فحش دادن کردن
بادیگارد جلوی در بعد از دیدن کارت ها زنجیر جلوی در رو باز کرد و گزاشت وارد بشن لورن با هیجان به پارتی بازیه خواهرش لبخند زد
لورن : نگفته بودی پارتیت انقدر کلفته
لورین نیشخندی زد و گفت
لورین : تازه کجاهاشو دیدیییی
ویو لورین
با وارد شدنمون به بار حجم خیلی عظیمی از دود و بوی الکل و عرق به سمتمون هجوم آورد
از وجود این همه بود سرم به درد اومده بود
صدای بلند موسیقی درست نمیزاشت که به حرف های لورن گوش کنم
نگاهی به طبقه ی اول انداختم
مشخص بود اون طبقه برای افراد معمولی بود
به سمت اسانسور طلایی گوشه ی بار حرکت کردم
دکمه ی آسانسور رو زدم و دست لورن رو ول کردم برگشتم طرفش که دیدم یه پسر رو داره درسته قورت میده با نگاهش
به شونش ضربه ای ر
زدم تا اونو متوجه ی خودم کنم
لورین : هییی لورن حواست هست ؟؟؟ من دارم میرم طبقه ی بالا یه باید یه تلفن بزنم اینجا زیادی شلوغه تو منتظر بمون و تلفنت هم جواب بده ...
۱.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.