part 91
#part_91
#فرار
چرا یهو کانال عوض کرد؟؟همینجوری رفتنشو نگاه میکردم غلط نکنم یه نقشه ای چیزی داره یا خدا نکشتم یه وقت
یکم عین اوسگلا به حرفم فکر کردم نه بابا چه خبره ؟ قاتلشم کردم؟ وای خدا این منو میخوره گشنشه هاااا منو داشته باش بلند شدمو راه افتادم سمت اتاقش هر چه باداباد ولی این یه چیزی تو سرشه رفتم پشت در اتاقش و در زدم صداش اومد که گفت بیا تو درو باز کردم نشسته بود جلوی میز کارش و تند تند تو کشو دنبال یه چیزی میگشت بازم خواستم فانتزی بزنم که مثلا چاقو رو میخواد پیدا کنه ولی متاسفانه وجدانمون باز بعد چند روز یه تو سری دیگه مهمونمون کرد چی بگم والا خدا شفام بده فقط بی توجه بهش رفتم سمت ساکمو یه لباس آبی در اوردم که مثل سارافن بود و تا یکم بالای زانو بود رفتم تو حموم و عوضش کردم اوفیییششش آزاد شدماااااا یکم کوتاه بود ولی خوب ولش بابا این ارسلان تو این چیزا کلا بی بخاره خداروشکر در حموم رو باز کردم طبق حدسم اصلا ارسلان نگامم نکرد بهتر از این نظر خوبه شانس بیارم فقط هنوزم داشت دنبال یه چیزی میگشت
گفتم :
- دنبال چی هستی ارسلان ؟؟
دست از کارش کشید و کلافه نگام کردیکم سکوت بود
ولی همچین یهو از جاش پرید که سکته زدم جنی شد !؟
تند رفت سمت سامسونتش و تند درشو باز کرد اینم یه چیزیش میشه هاا بیتوجه بهش از اتاق اومدم بیرون
پس چرا اینا نیومدن کسل رفتم نشستم رو مبل همینجوری داشتم واس خودم گوسفندا رو میشمردم که صدای ارسلان از پشتم اومد
- حوصلت سر رفته ؟؟؟
این ارسلانم کرم داره همش نندارین تقصیر نیکاها🥺😂
سرما خوردم سالنم میرم کتابم میخونم رمانم میخونم ولی باز براتون رمان مینویسم اصلا کلا وقت حموم رفتن ندارم مدرسه ها بیاد چه غلطی کنم😐😂
#فرار
چرا یهو کانال عوض کرد؟؟همینجوری رفتنشو نگاه میکردم غلط نکنم یه نقشه ای چیزی داره یا خدا نکشتم یه وقت
یکم عین اوسگلا به حرفم فکر کردم نه بابا چه خبره ؟ قاتلشم کردم؟ وای خدا این منو میخوره گشنشه هاااا منو داشته باش بلند شدمو راه افتادم سمت اتاقش هر چه باداباد ولی این یه چیزی تو سرشه رفتم پشت در اتاقش و در زدم صداش اومد که گفت بیا تو درو باز کردم نشسته بود جلوی میز کارش و تند تند تو کشو دنبال یه چیزی میگشت بازم خواستم فانتزی بزنم که مثلا چاقو رو میخواد پیدا کنه ولی متاسفانه وجدانمون باز بعد چند روز یه تو سری دیگه مهمونمون کرد چی بگم والا خدا شفام بده فقط بی توجه بهش رفتم سمت ساکمو یه لباس آبی در اوردم که مثل سارافن بود و تا یکم بالای زانو بود رفتم تو حموم و عوضش کردم اوفیییششش آزاد شدماااااا یکم کوتاه بود ولی خوب ولش بابا این ارسلان تو این چیزا کلا بی بخاره خداروشکر در حموم رو باز کردم طبق حدسم اصلا ارسلان نگامم نکرد بهتر از این نظر خوبه شانس بیارم فقط هنوزم داشت دنبال یه چیزی میگشت
گفتم :
- دنبال چی هستی ارسلان ؟؟
دست از کارش کشید و کلافه نگام کردیکم سکوت بود
ولی همچین یهو از جاش پرید که سکته زدم جنی شد !؟
تند رفت سمت سامسونتش و تند درشو باز کرد اینم یه چیزیش میشه هاا بیتوجه بهش از اتاق اومدم بیرون
پس چرا اینا نیومدن کسل رفتم نشستم رو مبل همینجوری داشتم واس خودم گوسفندا رو میشمردم که صدای ارسلان از پشتم اومد
- حوصلت سر رفته ؟؟؟
این ارسلانم کرم داره همش نندارین تقصیر نیکاها🥺😂
سرما خوردم سالنم میرم کتابم میخونم رمانم میخونم ولی باز براتون رمان مینویسم اصلا کلا وقت حموم رفتن ندارم مدرسه ها بیاد چه غلطی کنم😐😂
۲.۹k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.