فیک جیمین
(عشق همیشگی)
Part 5
ویو ات
جیمین منو رسوند رفتم تو اتاقم یه حموم ۲۰ مینی کردم اومدم بیرون رفتم ناهار خوردم و خوابیدم
ویو جیمین
داشتم با خودم فکر میکردم که چجوری دل ات و بدست بیارم که یهو یه فکری به سرم زد
باید به شام دعوتش کنم رستوران اره اره همین کارو میکنم
زنگ زدم به ات
"مکالمه"
_سلام
+الو(خواب الود)
_منم جیمین
+میدونم (خواب الود)
_میگم ات میشه امشب شام بریم بیرون
+ن خدافظ(خواب الود)
غط کرد:/
یعنی چی این دختر چرا اینجوری همه دخترا جون میدن که با من یه کلمه حرف بزنن اونوقت این درخواست شامم رو رد میکنه ولی من بازم تلاشم رو میکنم
ویو ات
جیمین بهم زنگ که شام دعوتم کنه کی حوصله شام داره رد کردم از خوابمم بلندم کرد بالاخره از تخت دل کندم ساعتو دیدم اوه ساعت ۵ بود از اونجایی که کاری نداشتم رفتم بار
ویو جیمین
نشسته بودم با گوشی کار میکروم که جونگ کوک(دوستش)بهم زنگ زد
"مکالمه" (علامت کوک=)
=سلام هیونگ
_باز چیکار داری که من هیونگ صدا میزنی
=میشه امشب بیای بریم بار
_ن حوصله ندارم
=بیا دیگه فقط همین امشب
_اوففف اوکی ساعت چند
=۷
_میبینمت
"پایان مکالمه"
ساعت ۵ بود رفتم دوش ۳۰ مینی گرفتم اومدم بیرون یکم با گوشی کار کردم دیدم ساعت ۶:۳۰ بلند شدم اماده شدم رفتم بار
ویو ات
تو بار نشسته بودم من ضرفیتم بالاست ولی زیاد اهل الکل نیستم پس ابمیوه سفارش دادم داشتم ابمیوه میخوردم که دیدم یه پسره خیلی شبیه جیمین داره میاد سمتم یکم دقت کردم دیدم خود جیمینه
ویو جیمین
وقتی رفتم بار دیدم اتم اونجاست نمیدونم چرا عصبی و غیرتی شدم رفتم سمتش بهش گفتم
_تو اینجا چیکار میکنی(عصبی)
+به تو ربطی نداره(سرد)
_ات من همسر ایندتم پرا تنها میای یه همچین جایی نمیگی یه وقت..
+تو لازم نیس نگران من باشی من خیلی وقته که تنها میام اینجا و نیازی به نگرانی و غیرتی شدن دیگران ندارم(سرد)
_باشه اما بعد ازدواج تلافی میکنم بیب
+هیچ تلافی وجود نداره و منم بیب تو نیستم(سرد)
_رفتم پیش جونگ کوک
=جیمین اون دختره کی بود
_(همچیو تعریف میکنه)
=ولی چقدر خوشگله
_ هوم
ویو ات
وقتی جیمین عصبیم کرد الکل سفارش دادم و تا جایی که میتونستم الکل خوردم که مست شدم
ویو جیمین
بعد ۳۰ مین کامل مست شدم جونگ کوک هنوز هوشیار بود که بهم گف
=اون ات نیست چرا داره اینجوری راه میره
_نمیدونم بیا بریم دنبالش(با حالت مستی)
با جونگ کوک دنبال ات رفتزم من حرکاتم اصلا دست خودم نبود
بعد ۵ مین دیدم یه ماشین مدل بالا جلو ماشین ات نگه داشت
(غریبع€)
€عزیزم میخوای برسونمت
+برو گمشو عوضی(حالت مستی)
پسره پیاده شد و اتو بذور میخواست سوار ماشین کنه من رفتم دست اتو گرفتم و گفتم
_به په جرئتی به زن من دست میزنی(حالت مستی و عصبی)
Part 5
ویو ات
جیمین منو رسوند رفتم تو اتاقم یه حموم ۲۰ مینی کردم اومدم بیرون رفتم ناهار خوردم و خوابیدم
ویو جیمین
داشتم با خودم فکر میکردم که چجوری دل ات و بدست بیارم که یهو یه فکری به سرم زد
باید به شام دعوتش کنم رستوران اره اره همین کارو میکنم
زنگ زدم به ات
"مکالمه"
_سلام
+الو(خواب الود)
_منم جیمین
+میدونم (خواب الود)
_میگم ات میشه امشب شام بریم بیرون
+ن خدافظ(خواب الود)
غط کرد:/
یعنی چی این دختر چرا اینجوری همه دخترا جون میدن که با من یه کلمه حرف بزنن اونوقت این درخواست شامم رو رد میکنه ولی من بازم تلاشم رو میکنم
ویو ات
جیمین بهم زنگ که شام دعوتم کنه کی حوصله شام داره رد کردم از خوابمم بلندم کرد بالاخره از تخت دل کندم ساعتو دیدم اوه ساعت ۵ بود از اونجایی که کاری نداشتم رفتم بار
ویو جیمین
نشسته بودم با گوشی کار میکروم که جونگ کوک(دوستش)بهم زنگ زد
"مکالمه" (علامت کوک=)
=سلام هیونگ
_باز چیکار داری که من هیونگ صدا میزنی
=میشه امشب بیای بریم بار
_ن حوصله ندارم
=بیا دیگه فقط همین امشب
_اوففف اوکی ساعت چند
=۷
_میبینمت
"پایان مکالمه"
ساعت ۵ بود رفتم دوش ۳۰ مینی گرفتم اومدم بیرون یکم با گوشی کار کردم دیدم ساعت ۶:۳۰ بلند شدم اماده شدم رفتم بار
ویو ات
تو بار نشسته بودم من ضرفیتم بالاست ولی زیاد اهل الکل نیستم پس ابمیوه سفارش دادم داشتم ابمیوه میخوردم که دیدم یه پسره خیلی شبیه جیمین داره میاد سمتم یکم دقت کردم دیدم خود جیمینه
ویو جیمین
وقتی رفتم بار دیدم اتم اونجاست نمیدونم چرا عصبی و غیرتی شدم رفتم سمتش بهش گفتم
_تو اینجا چیکار میکنی(عصبی)
+به تو ربطی نداره(سرد)
_ات من همسر ایندتم پرا تنها میای یه همچین جایی نمیگی یه وقت..
+تو لازم نیس نگران من باشی من خیلی وقته که تنها میام اینجا و نیازی به نگرانی و غیرتی شدن دیگران ندارم(سرد)
_باشه اما بعد ازدواج تلافی میکنم بیب
+هیچ تلافی وجود نداره و منم بیب تو نیستم(سرد)
_رفتم پیش جونگ کوک
=جیمین اون دختره کی بود
_(همچیو تعریف میکنه)
=ولی چقدر خوشگله
_ هوم
ویو ات
وقتی جیمین عصبیم کرد الکل سفارش دادم و تا جایی که میتونستم الکل خوردم که مست شدم
ویو جیمین
بعد ۳۰ مین کامل مست شدم جونگ کوک هنوز هوشیار بود که بهم گف
=اون ات نیست چرا داره اینجوری راه میره
_نمیدونم بیا بریم دنبالش(با حالت مستی)
با جونگ کوک دنبال ات رفتزم من حرکاتم اصلا دست خودم نبود
بعد ۵ مین دیدم یه ماشین مدل بالا جلو ماشین ات نگه داشت
(غریبع€)
€عزیزم میخوای برسونمت
+برو گمشو عوضی(حالت مستی)
پسره پیاده شد و اتو بذور میخواست سوار ماشین کنه من رفتم دست اتو گرفتم و گفتم
_به په جرئتی به زن من دست میزنی(حالت مستی و عصبی)
۷.۴k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.