از زبان ا.ت
از زبان ا.ت
آمد ماشه رو بکشه که منو تهیونگ جلومو گرفتیم انداختیمش تو ماشین تهیونگ داشت رانندگی میکرد منو جونگ کوک عقب بودیم
خیلی تو خودش بود رفتیم و به یه خونه جنگلی رسیدیم دست و پاشو بستیم و انداختیمش تو انباریش و رفتیم
ویو جون کوک
خیلی روز مسخره ای بود
+جونگ کوک
هول شدم چون گریه کرده بودم
-چیه
+تو حالت خوبه؟
+انگار گریه کردی میخوای حرف بزنیم؟
- نه لازم نیست حالم خوبه
نشست رو به روم ولی ا.ت تا چند روز پیش ازم متنفر بود
+معلومه آقای مافیا گریه کرده
(با کمی شوخی)
-چی میخوای از جونم
+وا یعنی حق نشستنم ندارم
جوابشو ندادم
-یه روز جواب کاراشو پس میده(اروم)
کم کم بهم نزدیک شد و بغلم کرد و اشکام آمدن پایین
از زبان ا.ت به همچین چیزی همه احتیاج دارن
یک دفعه تهیونگ عکس گرفت عصابم بهم ریخت و...
آمد ماشه رو بکشه که منو تهیونگ جلومو گرفتیم انداختیمش تو ماشین تهیونگ داشت رانندگی میکرد منو جونگ کوک عقب بودیم
خیلی تو خودش بود رفتیم و به یه خونه جنگلی رسیدیم دست و پاشو بستیم و انداختیمش تو انباریش و رفتیم
ویو جون کوک
خیلی روز مسخره ای بود
+جونگ کوک
هول شدم چون گریه کرده بودم
-چیه
+تو حالت خوبه؟
+انگار گریه کردی میخوای حرف بزنیم؟
- نه لازم نیست حالم خوبه
نشست رو به روم ولی ا.ت تا چند روز پیش ازم متنفر بود
+معلومه آقای مافیا گریه کرده
(با کمی شوخی)
-چی میخوای از جونم
+وا یعنی حق نشستنم ندارم
جوابشو ندادم
-یه روز جواب کاراشو پس میده(اروم)
کم کم بهم نزدیک شد و بغلم کرد و اشکام آمدن پایین
از زبان ا.ت به همچین چیزی همه احتیاج دارن
یک دفعه تهیونگ عکس گرفت عصابم بهم ریخت و...
۲.۳k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.