پارت دو
راوی : یک ماه بعد
کیم_ :آقای جئون بیاید اتاقم
جئون+ :باشه آقای کیم
چند دقیقه بعد
+تق تق
_بیا تو جئون
+آقای کیم کاری داشتیم
_ میشه منو آقا صدا نکنی بهم بگو تهیونگ (با لحن خاص)
+باشه تهیونگ ، کاری داشتید
_ یک لحظه بیا نزدیک
+ اومدم
راوی:ته به کوک نزدیک و نزدیک شد در حدی که حنگام حرف زدن لبهایشون به هم میخورد
_چرا قرمز شدی کوک
+هیچی فقط یکم هوا گرمه
_اهومم
+میشه برم
_کجا
+باید روی پروژه کار کنم
_اون رو بزار بعدا فعلا خودمون مهمترین
+اما...
راوی : که ناگهان تهیونگ گردن کوک را گرفت و لبهایش را بوسید
+تتههیوونگ😳
_جانم
+ رئیس این چه کاری بود
_ میخاستم بگم دوستت دارم
راوی: کوک دوید که بره بیرون اما ته دستش را گرفت
_ آخرش نگفتی تو هم دوستم داری یا نه
+ولم کنید رئیس
_اگه نگی ولت نمیکنم
+اخهه ...باشه منم حسی بهتون داشتم
از زبان کوک
+بعد از حرفم لب های تهیونگ رو بوسیدم
تهیونگ بعد از بوسه منو داخل یک اتاق برد انگار اتاق مخفی بود
منو هل داد روی تخت
کیم_ :آقای جئون بیاید اتاقم
جئون+ :باشه آقای کیم
چند دقیقه بعد
+تق تق
_بیا تو جئون
+آقای کیم کاری داشتیم
_ میشه منو آقا صدا نکنی بهم بگو تهیونگ (با لحن خاص)
+باشه تهیونگ ، کاری داشتید
_ یک لحظه بیا نزدیک
+ اومدم
راوی:ته به کوک نزدیک و نزدیک شد در حدی که حنگام حرف زدن لبهایشون به هم میخورد
_چرا قرمز شدی کوک
+هیچی فقط یکم هوا گرمه
_اهومم
+میشه برم
_کجا
+باید روی پروژه کار کنم
_اون رو بزار بعدا فعلا خودمون مهمترین
+اما...
راوی : که ناگهان تهیونگ گردن کوک را گرفت و لبهایش را بوسید
+تتههیوونگ😳
_جانم
+ رئیس این چه کاری بود
_ میخاستم بگم دوستت دارم
راوی: کوک دوید که بره بیرون اما ته دستش را گرفت
_ آخرش نگفتی تو هم دوستم داری یا نه
+ولم کنید رئیس
_اگه نگی ولت نمیکنم
+اخهه ...باشه منم حسی بهتون داشتم
از زبان کوک
+بعد از حرفم لب های تهیونگ رو بوسیدم
تهیونگ بعد از بوسه منو داخل یک اتاق برد انگار اتاق مخفی بود
منو هل داد روی تخت
۳۲۲
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.