میوه با طعمه ترس پارت2
ران: ا/ت زود باش بیا اینجا(با عصبانیت )
ا/ت:بله اقا(امدی سمتش)
ران: مگه من نکفتم با این دوستت دیگه حرف نزن(با عصبانیت)
ا/ت: ببخشید اقا دیگه تکرار نمیشه(با ترس)
ران: این دفعه رو میبخشمت
ا/ت: مرسی
شب وقتی ران خواب بود سریع فرار کردی و خیلی دور شدی با گریه میدویدی و میرفتی. دیگه نمیتونستی همه فشار هات رو تحمل کنی هوا خیلی سرد بود تو سریع میدویدی بی هدف میدویدی و راهت رو پیش میبری فقط میخواستی دیگه به اون خونه برنگردی وقتی میدویدی یک هوی............... "ادمه دارد"
ـــــــــــــــــ
سلام ببخشید یکم دیر داستان هام رو میزارم اما دارم کلی داستان دیگه که ادمه ندادم مثل زندکی با طعم عشق، دلیل زندگی، بی تی اس در ایران رو دارم ادمه میدم بای بای
ا/ت:بله اقا(امدی سمتش)
ران: مگه من نکفتم با این دوستت دیگه حرف نزن(با عصبانیت)
ا/ت: ببخشید اقا دیگه تکرار نمیشه(با ترس)
ران: این دفعه رو میبخشمت
ا/ت: مرسی
شب وقتی ران خواب بود سریع فرار کردی و خیلی دور شدی با گریه میدویدی و میرفتی. دیگه نمیتونستی همه فشار هات رو تحمل کنی هوا خیلی سرد بود تو سریع میدویدی بی هدف میدویدی و راهت رو پیش میبری فقط میخواستی دیگه به اون خونه برنگردی وقتی میدویدی یک هوی............... "ادمه دارد"
ـــــــــــــــــ
سلام ببخشید یکم دیر داستان هام رو میزارم اما دارم کلی داستان دیگه که ادمه ندادم مثل زندکی با طعم عشق، دلیل زندگی، بی تی اس در ایران رو دارم ادمه میدم بای بای
۳.۳k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.