همه چی از اون شب شروع شد...؟!p38
*پرش زمانی به صبح...ساعت ۱۱:۵۹*
یونجی ویو.
+اومممم*از خواب بیدار شد*
با یادآوری دیشب و خودمو جیمین لخ*ت توی بغل هم لبخندی زدم...
+ -اگه یکم کرم بریزم که اشکال نداره!داره؟نه بابا چه اشکالی...تازه شاید خوشش اومد! آره بابا خوشش میاد!خببب بریم که داشته باشیم...
پاشدم رفتم نشستم رو شکم جیمین شروع کردم به بالا و پایین کردن...*منحرفان جمع که خودمم جزوتونم لباس پوشید هاااا....راستی میگم از پارت اسمات خوشتون اومد؟*
+یاااا پاشو دیگه*کیوت*جیمینا پاشو...بلند شو وگرنه باهات قهل میتُنم*با حالت بیش از حد کیوت و بچه گونه*
_...
+حالا که بلند نمیشی منم باهات قهلم!
خواستم بلند شم که یهو...
جیمین ویو.
از وقتی گه یونجی نشست رو شکمم بیدار بودم ولی میخواستم ببینم چیکار میخواد بکنه...خیلی جلو خودمو گرفتم که موقع کیوت بازیابند نشم بخورمش و تقریبا موفق ام شدم ولی وقتی که میخواست بلند شه...
بیا پایین....
تموم......
نشد...
هه هنوز ادامه داره....
یونجی ویو.
خواستم از روش بلند شم که یهو گرفتم جاشو باهام عوض کرد و رو خیمه زد و بدون مقدمه لباشو رو لبام گذاشت و خیلی اروم میبوسید و منم همراهی میکردم...
بعد صدا دار ازم جدا شدو...
_چطوری لبات تو هر شرایطی مزه ی شکلات شیرین مورد علاقمو میده؟
+و اما چطوری لبای توعم تو شرایطی مزهی توت فرنگی میده؟
+_نمد:/
+یاااا پاشو دیگه ساعت یکه...امروز باید میرفتیم ضبط داشتیم تو کمپانی با همه ی گروه ها باهمممم...ساعت دو هم باید اونجا باشیم و از خونه من تا کمپانی ۴۸ دقیقه راهه...چطور قراره توی کمتر از ۱۵ دقیقه برسیم؟هوم؟تو به من بگو چطور؟هاه؟چطور؟*رپ سوکجینی ورژن یوجی*(جررر چی نوشتم🤣)
_یاااا اروم باششش چرا ترمز بریدی؟باشه وایسا ببینم ساعت چنده؟عهههه هنوز که ساعت ۱۲:۰۵ دقیقه هم نشدههه!اههه
جیمین داشت اروم به سمت لبای یونجی میرفت که...
________________
الان دیگه تموم...
شرطا:
۱۵ لایک
۲۰ کامنت
فقط اگه دیر برسن!من میدونم و شما!🔪🔪☠️
یونجی ویو.
+اومممم*از خواب بیدار شد*
با یادآوری دیشب و خودمو جیمین لخ*ت توی بغل هم لبخندی زدم...
+ -اگه یکم کرم بریزم که اشکال نداره!داره؟نه بابا چه اشکالی...تازه شاید خوشش اومد! آره بابا خوشش میاد!خببب بریم که داشته باشیم...
پاشدم رفتم نشستم رو شکم جیمین شروع کردم به بالا و پایین کردن...*منحرفان جمع که خودمم جزوتونم لباس پوشید هاااا....راستی میگم از پارت اسمات خوشتون اومد؟*
+یاااا پاشو دیگه*کیوت*جیمینا پاشو...بلند شو وگرنه باهات قهل میتُنم*با حالت بیش از حد کیوت و بچه گونه*
_...
+حالا که بلند نمیشی منم باهات قهلم!
خواستم بلند شم که یهو...
جیمین ویو.
از وقتی گه یونجی نشست رو شکمم بیدار بودم ولی میخواستم ببینم چیکار میخواد بکنه...خیلی جلو خودمو گرفتم که موقع کیوت بازیابند نشم بخورمش و تقریبا موفق ام شدم ولی وقتی که میخواست بلند شه...
بیا پایین....
تموم......
نشد...
هه هنوز ادامه داره....
یونجی ویو.
خواستم از روش بلند شم که یهو گرفتم جاشو باهام عوض کرد و رو خیمه زد و بدون مقدمه لباشو رو لبام گذاشت و خیلی اروم میبوسید و منم همراهی میکردم...
بعد صدا دار ازم جدا شدو...
_چطوری لبات تو هر شرایطی مزه ی شکلات شیرین مورد علاقمو میده؟
+و اما چطوری لبای توعم تو شرایطی مزهی توت فرنگی میده؟
+_نمد:/
+یاااا پاشو دیگه ساعت یکه...امروز باید میرفتیم ضبط داشتیم تو کمپانی با همه ی گروه ها باهمممم...ساعت دو هم باید اونجا باشیم و از خونه من تا کمپانی ۴۸ دقیقه راهه...چطور قراره توی کمتر از ۱۵ دقیقه برسیم؟هوم؟تو به من بگو چطور؟هاه؟چطور؟*رپ سوکجینی ورژن یوجی*(جررر چی نوشتم🤣)
_یاااا اروم باششش چرا ترمز بریدی؟باشه وایسا ببینم ساعت چنده؟عهههه هنوز که ساعت ۱۲:۰۵ دقیقه هم نشدههه!اههه
جیمین داشت اروم به سمت لبای یونجی میرفت که...
________________
الان دیگه تموم...
شرطا:
۱۵ لایک
۲۰ کامنت
فقط اگه دیر برسن!من میدونم و شما!🔪🔪☠️
۶.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.