یه خواب

یه خواب
یه خواب خیلی خوب دیدم
تو خواب یه دوستی داشتم که تابحال نه دیده بودمش نه اسمش و میدونستم
اسمش و بهم نگفت یه جوری صمیمی ترین دوستم تو کل عمرم بود تنها کسی که بهش تکیه کردم
بهش میخورد هم ایرانی باشه هم کره ای
یه جورایی وابستش بودم
ولی بعد یه مدت کوتاهی مرد مثل اینکه خودکشی بوده
تو خواب همش شبا باهام حرف میزد
و خب بعد به مدتی با یکی اشنا شدم که خیلی رفتار و صداش و اخلاقش مثل دوستم بود یه جورایی انگار روح دوستم تو تنش بود
یه جوری بغلش کرده بودم که دلم نمیخاست هیچوقت بیدار شم
هیچوقت
بهترین خوابم بود
شبش بهم گفت من فقط بخاطر اینکه پیشت بمونم برگشتم برگشتنم ابدیه
هیچوقت نمیتونم برم از پیشت رفتم تا یه کادویی که برای خودمون خریدم و بهش نشون بودم
ولی خب وقتی که برگشتم دیدم نیست
نبود هرجارو گشتم
هرچی صداش کردم نبود
دلم براش تنگ شده بود کلی گریه کرده بودم
بیدار شدم دیدم واقن چشمام اشکیه
عحیبه💔🥲
من آدمیم که حتی به ادمای تو خوابمم وابسته میشم
این بده