✚از وقتی دیدمت ✚
✚از وقتی دیدمت ✚
〘Part 9〙
#فیک
#فیلیکس
ا/ت : ف. فکر ک. ک. کنم دیر شده م. من باید ب. برم
ولی فیلیکس توجهی بهم نکرد و سرش رو نزدیک صورتم کرد و درست زمانی که می خواست گرمای لباش روی بهم بده گفتم
ا/ت : من ..... من نمی تونم
که کمی عقب رقت
ا/ت : ببخشید
و اروم اروم از ساختمون بیرون رفتم و بعد به سمت خونه دویدم
فقط دلم می خواست برسم خونه همین .....
.
فورا در رو باز کردم و بعد از بستن در روی زمین نشستم
قلبم درد می کرد
احساس می مردم که قلبش رو شخصا زیر پام له کردم
.
روز ها می گذشت من و فیلیکس چند وقتی بود که دیگه زیاد با هم حرف نمی زدیم ، درواقع ...... اصلا نمی زدیم ....
هنوز بعد از مدرسه با هم می رفتیم به سمت گاراژ و با اعضای گروه تمرین می کردیم اما، اون حدی منو دیگه نگاهم نمی کنن
اون حتی زمانی که اهنگ می نوشتیم امکان نداشت بعد از دارای من اهنگ رو بخونه
.
از همه خدافظی کردیم و هر کی به سمت خونه خودش می رفت به جز من
فقط من بودم که داشتم دنبال فیلیکس می رفتم
ولی بعد از چند دقیقه
سرعتم رو زیاد کردم تا بهش برسم و دستش رو گرفتم
ا/ت :فیلیکس .....
فیلیکس : ولم کن ....... * اروم
ا/ت : فیلیکس خواهش می کنم گرفتم رو گوش کن لطفا
فیلیکس : ا/ت دلم نمی خواد ببینمت دیگه ازت بدم میاد فقط ولم کن و از زندگیم گمشو بیرون * با صدای بلند
و همون لحظه فیلی کسی که با خشم نگاهم می کرد وبعد از دیدن اولین قطره اشکی که از چشمام پایین امد توی شوک رفت
فیلیکس : ا/ت من ........
ا/ت : خیله خوب قول میدم از زندگیت گم بشم بیرون و دیگه هیچ وقت هیچ وقت منو نبینی
و سری از اونجا دور شدم
.
.
.
میدونم خیلی خیلی این پارت چرت شد قول میدم پارت بعدی بهتر باشه؟ 🙂
حمایت ......... 🌚
بیبی میگم تو که تا اینجا خوندی میشه اون دستای قشنگت رو روی دکمه دنبال کردن بزنی؟ با این کارت قلب به دختر رو اکلیلی می کنی ✨
〘Part 9〙
#فیک
#فیلیکس
ا/ت : ف. فکر ک. ک. کنم دیر شده م. من باید ب. برم
ولی فیلیکس توجهی بهم نکرد و سرش رو نزدیک صورتم کرد و درست زمانی که می خواست گرمای لباش روی بهم بده گفتم
ا/ت : من ..... من نمی تونم
که کمی عقب رقت
ا/ت : ببخشید
و اروم اروم از ساختمون بیرون رفتم و بعد به سمت خونه دویدم
فقط دلم می خواست برسم خونه همین .....
.
فورا در رو باز کردم و بعد از بستن در روی زمین نشستم
قلبم درد می کرد
احساس می مردم که قلبش رو شخصا زیر پام له کردم
.
روز ها می گذشت من و فیلیکس چند وقتی بود که دیگه زیاد با هم حرف نمی زدیم ، درواقع ...... اصلا نمی زدیم ....
هنوز بعد از مدرسه با هم می رفتیم به سمت گاراژ و با اعضای گروه تمرین می کردیم اما، اون حدی منو دیگه نگاهم نمی کنن
اون حتی زمانی که اهنگ می نوشتیم امکان نداشت بعد از دارای من اهنگ رو بخونه
.
از همه خدافظی کردیم و هر کی به سمت خونه خودش می رفت به جز من
فقط من بودم که داشتم دنبال فیلیکس می رفتم
ولی بعد از چند دقیقه
سرعتم رو زیاد کردم تا بهش برسم و دستش رو گرفتم
ا/ت :فیلیکس .....
فیلیکس : ولم کن ....... * اروم
ا/ت : فیلیکس خواهش می کنم گرفتم رو گوش کن لطفا
فیلیکس : ا/ت دلم نمی خواد ببینمت دیگه ازت بدم میاد فقط ولم کن و از زندگیم گمشو بیرون * با صدای بلند
و همون لحظه فیلی کسی که با خشم نگاهم می کرد وبعد از دیدن اولین قطره اشکی که از چشمام پایین امد توی شوک رفت
فیلیکس : ا/ت من ........
ا/ت : خیله خوب قول میدم از زندگیت گم بشم بیرون و دیگه هیچ وقت هیچ وقت منو نبینی
و سری از اونجا دور شدم
.
.
.
میدونم خیلی خیلی این پارت چرت شد قول میدم پارت بعدی بهتر باشه؟ 🙂
حمایت ......... 🌚
بیبی میگم تو که تا اینجا خوندی میشه اون دستای قشنگت رو روی دکمه دنبال کردن بزنی؟ با این کارت قلب به دختر رو اکلیلی می کنی ✨
۱۳.۲k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.