تو ایستگاه اتوبوس بودم کنار یک دختر بهش گفتم: ببخشید خانم
تو ایستگاه اتوبوس بودم کنار یک دختر بهش گفتم: ببخشید خانم گفت: درد و ببخشید، زهر مار و ببخشید، آدم نباید از دست شما پسرا آرامش داشته باشه؟ منم هیچی نگفتم، وقتی بلند شد با مغز اومد تو زمین قسم می خورم میخواستم بهش بگم: بند کفشت بازه...!!!
۳.۵k
۲۵ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.