My cute introvert
My cute introvert
p6
_ا.ت، ا.تی، گریه نکن
+چجوری گریه نکنم؟ همین ماه اول دانشگاه ابرومون رفت
_مهم نیست بقیه چی میگن، مهم اینه که اون ویدیو ما نبودیم.
+کی باور میکنه؟
_گریه نکن دیگه، اگه گریه نکنی قول میدم امروز ببرمت بیرون
+قول؟
_قول.
و انگشت کوچیکمو تو انگشت کوچیکش حلقه کردم.
_حالا هم پاشو بریم کلاس.
پرش زمانی به ساعت 5 عصر...
ا.ت ویو
درحال زل زدن به سقف بودم که یوری پیام داد.
(یوری یکی از دوستای نزدیکشه
علامتش=)
=های خوبی؟ یکی از بچه های دانشگاه پارتی گرفته، دوساعت دیگه میبینمت
حتما بیای هااااااا
تنها هم نیا
+های مرسی، باشه میام، بابامو بیارم با خودم؟
=باشه ولی خودت بیا
+بای
=بای
به جیمین بگم؟ نگم؟ چیکا کنم؟
+خب بش میگم...
بهش زنگ زدم جواب نداد.
حتما کار داره.
ولش خودم میرم.
پارتی...
همین که پامو گذاشتم تو سالن صاحب پارتی اومد جلوم
صاحب پارتی: خوش اومدی خوشگل خانوم
+مرسی
چقد نگاهاش هی**زه
30 مین بعد
مشروبا رو اوردن.
نمیخاستم مست کنم ولی یوری اصرار کرد بهم.
مست بودم که یه یارو اومد بالا سرم.
یارو: او مای گادددد چه خانوم خوشگلی بیا بریم عشقو حال
+گمشووو
دستمو کشید دنبال خودش که جیغ زدم.
+ولم کنننننننن
یه صدای اشنا... دوتا چشم اشنا
_مگه نمیگه ولم کن مرتیکه
نشست رو شکم اون یارو و شروع کرد به مشت زدن بهش.
_ا.ت بیا بریم
+تو کی هستی که به من میگی بیا بریم؟
_ا.ت من جیمینم بیا بریم
+اره اره ارواح عمت
_ا.ت میگم من جیمینم الان مستی نمیفهمی
یه حسی بهم گفت اون جیمینه.
پس دنبالش رفتم.
یه بطری اب رو صورتم خالی کرد که مستی از سرم بپره.
_خب، الان مست نیستی راحت تر میتونی توضیح بدی
_چرا تنها رفتی؟
+خواستم بهت بگم باهام بیای ولی...
_ولی چی؟ اگه چیزیت میشد چی؟
اگه کسی اذیتت میکرد چی؟
ناخوداگاه یه قطره اشک از چشمم ریخت.
_نه دیگه... قرار نشد گریه کنی.
+ "گریت شدت میگیره "
_ولش کن...بیا بریم قدم بزنیم
+ "خنده و گریه "
دو ساعت بعد...
+مرسی جیمینا... واقعا خوش گذشت
فردا میبینمت
_فردا میبینمت...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خماریییییییییییییی😂
ادامه بدم یا نه؟
p6
_ا.ت، ا.تی، گریه نکن
+چجوری گریه نکنم؟ همین ماه اول دانشگاه ابرومون رفت
_مهم نیست بقیه چی میگن، مهم اینه که اون ویدیو ما نبودیم.
+کی باور میکنه؟
_گریه نکن دیگه، اگه گریه نکنی قول میدم امروز ببرمت بیرون
+قول؟
_قول.
و انگشت کوچیکمو تو انگشت کوچیکش حلقه کردم.
_حالا هم پاشو بریم کلاس.
پرش زمانی به ساعت 5 عصر...
ا.ت ویو
درحال زل زدن به سقف بودم که یوری پیام داد.
(یوری یکی از دوستای نزدیکشه
علامتش=)
=های خوبی؟ یکی از بچه های دانشگاه پارتی گرفته، دوساعت دیگه میبینمت
حتما بیای هااااااا
تنها هم نیا
+های مرسی، باشه میام، بابامو بیارم با خودم؟
=باشه ولی خودت بیا
+بای
=بای
به جیمین بگم؟ نگم؟ چیکا کنم؟
+خب بش میگم...
بهش زنگ زدم جواب نداد.
حتما کار داره.
ولش خودم میرم.
پارتی...
همین که پامو گذاشتم تو سالن صاحب پارتی اومد جلوم
صاحب پارتی: خوش اومدی خوشگل خانوم
+مرسی
چقد نگاهاش هی**زه
30 مین بعد
مشروبا رو اوردن.
نمیخاستم مست کنم ولی یوری اصرار کرد بهم.
مست بودم که یه یارو اومد بالا سرم.
یارو: او مای گادددد چه خانوم خوشگلی بیا بریم عشقو حال
+گمشووو
دستمو کشید دنبال خودش که جیغ زدم.
+ولم کنننننننن
یه صدای اشنا... دوتا چشم اشنا
_مگه نمیگه ولم کن مرتیکه
نشست رو شکم اون یارو و شروع کرد به مشت زدن بهش.
_ا.ت بیا بریم
+تو کی هستی که به من میگی بیا بریم؟
_ا.ت من جیمینم بیا بریم
+اره اره ارواح عمت
_ا.ت میگم من جیمینم الان مستی نمیفهمی
یه حسی بهم گفت اون جیمینه.
پس دنبالش رفتم.
یه بطری اب رو صورتم خالی کرد که مستی از سرم بپره.
_خب، الان مست نیستی راحت تر میتونی توضیح بدی
_چرا تنها رفتی؟
+خواستم بهت بگم باهام بیای ولی...
_ولی چی؟ اگه چیزیت میشد چی؟
اگه کسی اذیتت میکرد چی؟
ناخوداگاه یه قطره اشک از چشمم ریخت.
_نه دیگه... قرار نشد گریه کنی.
+ "گریت شدت میگیره "
_ولش کن...بیا بریم قدم بزنیم
+ "خنده و گریه "
دو ساعت بعد...
+مرسی جیمینا... واقعا خوش گذشت
فردا میبینمت
_فردا میبینمت...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خماریییییییییییییی😂
ادامه بدم یا نه؟
۳.۱k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.