سناریو *درخواستی
وقتی توی خونه مسخره بازی در میاوردی
نامجون:*اونم میخواست مثل تو مثل تو مسخره بازی در بیاره که دستش میخوره به لیوان و میشکنه* غلط کردم
ا/ت: دستم بهت نرسه *دویدن دور خونه*
جین: چه غلطی کردم تو رو گرفتم اون موقع روانی نبودی روانی هم شدی دیگه
شوگا: *همینطور که نگات میکنه ریز ریز بهت میخنده*
جی هوپ: سانشاینم بس کن سرت گیج میره ایقدر میچرخی
جیمین: بس کن ا/ت
ا/ت: نمیخوام *به سر رفت تو دیوار*
جیمین: بخاطر همین میگفتم بس کن
تهیونگ: یونتان ا/ت خیلی داره اذیت میکنه برو بگیرش بدو
*یونتان به دنبال ا/ت *
کوک: ا/ت بس کن به خدا اگه بزنی شیر موزم رو بریزی میزنم جرت میدم
ا/ت: نه نمیریزم اونو *خوردن به شیرموز کوک*
کوک:*نگاه عصبی*
ا/ت: غلط کردم
کوک: اگه نکشتمت
*ا/ت در حال درست کردن شیرموز دیگر*
نامجون:*اونم میخواست مثل تو مثل تو مسخره بازی در بیاره که دستش میخوره به لیوان و میشکنه* غلط کردم
ا/ت: دستم بهت نرسه *دویدن دور خونه*
جین: چه غلطی کردم تو رو گرفتم اون موقع روانی نبودی روانی هم شدی دیگه
شوگا: *همینطور که نگات میکنه ریز ریز بهت میخنده*
جی هوپ: سانشاینم بس کن سرت گیج میره ایقدر میچرخی
جیمین: بس کن ا/ت
ا/ت: نمیخوام *به سر رفت تو دیوار*
جیمین: بخاطر همین میگفتم بس کن
تهیونگ: یونتان ا/ت خیلی داره اذیت میکنه برو بگیرش بدو
*یونتان به دنبال ا/ت *
کوک: ا/ت بس کن به خدا اگه بزنی شیر موزم رو بریزی میزنم جرت میدم
ا/ت: نه نمیریزم اونو *خوردن به شیرموز کوک*
کوک:*نگاه عصبی*
ا/ت: غلط کردم
کوک: اگه نکشتمت
*ا/ت در حال درست کردن شیرموز دیگر*
۲۴.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.