فقط یک دختر ۱۵ ساله. (پارت ۴)
بعد از چند ساعت رسیدیم از هواپیما خارج و رفتیم چمدون هارو برداش تیم ی ماشین گرفتیم و چند ساعت تو خیابون ها سئول چرخیدیم رفتیم هتل اجاره کنیم و واقعا اونجا عالی بود کلی تخفیف بهمون داد
یکی اونجا بود که خدمتکار بود ول بامزه بود من که دیدمش حدس زدم یه پیشی
یهو روشا داد زد و گفت:من میدونم اون کیه
یهو گفتم:کی
گفت : اون شوگاعه تو گروه بی تی اس اما اینجا چیکار میکنه گفتم:چی راست میگی ووقتی آمد نزدیک تر روشا آب شد و لپاش سرخ شد ما هم بهش خندیدیم و دیدیم ملیسا نیست دیدیم داره از تو چمدونش کاغذ مداد بر میداره تا این موقیعت و از دست نده و امضا بگیره
که یهو شوگا گفت :سلام
و همگی سلام دادیم که شوگا آروم گفت :اینجا ازم امضار نگیرد بعدن
همه گفتن: چشم
ووقتی وارد خونه شدیم یه ویوی خیلی زیبا بود و غروب شده بود وبیرون خیلی دیدنی بود و ۴ اتاق خواب داشت هر اتاق خوابش تخت و حمام و دستشویی و اینه و خوبیش این بود یخچال داشت همه رفتن تو اتاق ها اتاق هار رنگی بود
یکی اونجا بود که خدمتکار بود ول بامزه بود من که دیدمش حدس زدم یه پیشی
یهو روشا داد زد و گفت:من میدونم اون کیه
یهو گفتم:کی
گفت : اون شوگاعه تو گروه بی تی اس اما اینجا چیکار میکنه گفتم:چی راست میگی ووقتی آمد نزدیک تر روشا آب شد و لپاش سرخ شد ما هم بهش خندیدیم و دیدیم ملیسا نیست دیدیم داره از تو چمدونش کاغذ مداد بر میداره تا این موقیعت و از دست نده و امضا بگیره
که یهو شوگا گفت :سلام
و همگی سلام دادیم که شوگا آروم گفت :اینجا ازم امضار نگیرد بعدن
همه گفتن: چشم
ووقتی وارد خونه شدیم یه ویوی خیلی زیبا بود و غروب شده بود وبیرون خیلی دیدنی بود و ۴ اتاق خواب داشت هر اتاق خوابش تخت و حمام و دستشویی و اینه و خوبیش این بود یخچال داشت همه رفتن تو اتاق ها اتاق هار رنگی بود
۸۱۰
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.