فیک عشق در خطر است پارت: ۱۷
جیمین: مگه این اینجا بدتر هم میشه (زیر لب)
لیا: چیزی گفتی آقای پارک بگو تر ما هم بشنویم (سرد، جدی)
جیمین: نه چیزی نگفتم فقط آب میخواستم میشه بهم بدین آجوما
آجوما: البته پسرم بفرما 😊
جیمین: مرسی
لیا: خب فردا شب که مهمونی هست دخترا شما ها به کارای مهمونی رسیدگی کنید و پسرا برای تون اتاق آماده کردم منم برم به ماری یه حال بدم بعد خودم میام اتاقتون میبرم پسرا شام تون درست بخورید (سرد، جدی)
میا: ما هم بریم دخترا به کارای مهمونی رسیدگی بکنیم شما هم درست بخورید دخترا بریم
نامجون: داشتم از استرس میمیردم من فرداشب قراره کلی مافیا بیان وای پسرا اینجا خونه عین قصر میمیونه فقط منتظرم اتاقمون چه شکلی هست
(گایز ببخشید که کم هست ولی باز میزارم دوستون دارم حمایت کنید کم کم قراره هیچانی بشه بوس بوس 😘
لیا: چیزی گفتی آقای پارک بگو تر ما هم بشنویم (سرد، جدی)
جیمین: نه چیزی نگفتم فقط آب میخواستم میشه بهم بدین آجوما
آجوما: البته پسرم بفرما 😊
جیمین: مرسی
لیا: خب فردا شب که مهمونی هست دخترا شما ها به کارای مهمونی رسیدگی کنید و پسرا برای تون اتاق آماده کردم منم برم به ماری یه حال بدم بعد خودم میام اتاقتون میبرم پسرا شام تون درست بخورید (سرد، جدی)
میا: ما هم بریم دخترا به کارای مهمونی رسیدگی بکنیم شما هم درست بخورید دخترا بریم
نامجون: داشتم از استرس میمیردم من فرداشب قراره کلی مافیا بیان وای پسرا اینجا خونه عین قصر میمیونه فقط منتظرم اتاقمون چه شکلی هست
(گایز ببخشید که کم هست ولی باز میزارم دوستون دارم حمایت کنید کم کم قراره هیچانی بشه بوس بوس 😘
۳.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.