فصلــ💜دومــ💜
فصلــ💜دومــ💜
پارت۷۶💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
جیمین:: سیمکارتتو له کردم انداختم سطل اشغال
سانامی:: ت..ت..توو چی..چیکار کردی؟؟؟
جیمین:: خب...لهش کردم😐
سانامی:: جییییییییغغغغغغغغغغغغغغغ جیمییییننننننن صگگگگگگگگگگگگگ پدصگگگگگگگگگ بی صاحابه عوضیه کثااافتتت سیمکارتوو بدههههههه پسش بدهههه
چنتا از بادیگاردا با نگرانی پریدن داخل
@ ا.ارباب چی شده؟!
& خانمه جوان خوبین؟! اتفاقی افتاده؟؟ کسی وارده عمارت شده ما ندیدیم؟؟؟
جیمین خیلی ریلکس پاشد و یقشو صاف کرد...
جیمین:: شما بفرمایین چیزی نیست...
@ چشم😐
بادیگاردا رفتن و سانامی چهره پراز خشم و پرنفرتشو ب جیمین دوخت
جیمین:: بدو تو اتاق تا بیام،زود
سانامی:: نمیرم
جیمین:: سرپیچی؟! هوم؟!
سانامی:: سیمکارتمو بده
جیمین:: خوردش کردم بخاطر مزاحما...یکی دیگه میگیری
سانامی:: شماره پرش بوووود حالا از کجا بیارمشون
جیمین:: پر بود از شماره؟! چنتا بودن
سانامی:: شیومین و سانو و تو و بومگیو
جیمین:: ببین فقط گمشو
سانامی:: نمیخااااام
جیمین رفت نزدیک و دستشو رو صورتش بلند کرد...
سانامی از ترس نشست و سرشو برد پایین تو بغل خودش قایم کرد
جیمین با دیدن این حالت کیوتش و ترسش شروع کرد ب بلند خندیدن
جیمین:: پاشو قربونت شم😂
سانامی:: نه نه کتکم میزنی
جیمین:: ببین آروم شدم میخواستم بری تو اتاق بیام تنبیهت کنم،الان آروم شدم و کاریت ندارم،پاشو تا اعصابم داگی نشد و تورم مثل اخلاقم داگی نکردم!
سانامی آروم پاشد
جیمین رفت سمتش و چونشو گرفت سرشو آورد بالا
صورتشو نزدیک صورتش برد و بوسه ای رو پیشونیش گذاشت
جیمین:: اگه ب قوانین عمل نکنی ددی چی میشه؟!
سانامی:: صگ
جیمین:: زهر مار...عصبی میشه
سانامی:: خ..خب باشه عصبی میشه
جیمین:: بعد اگه ددی عصبی بشه سانامی از دستاش چی میخوره؟!
سانامی:: غذا میخوره
جیمین:: نچ بیبی...کتک میخوره! بعد ددی چیکارت میکنه؟!
سانامی:: خب بغلم میکنه بوسم میکنه
جیمین:: تنبیهت میکنه! قوانینو باخودت تکرار کن اوکی؟!
سانامی:: چشم
جیمین:: بدو برو لباس بپوش میبرمت شرکت،شب میریم خرید
سانامی:: آخجوووننننن شرکتتتت
جیمین:: وای بحالت اونجا عصبیم کنی
سانامی:: چشششش
#dasam
پارت۷۶💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
جیمین:: سیمکارتتو له کردم انداختم سطل اشغال
سانامی:: ت..ت..توو چی..چیکار کردی؟؟؟
جیمین:: خب...لهش کردم😐
سانامی:: جییییییییغغغغغغغغغغغغغغغ جیمییییننننننن صگگگگگگگگگگگگگ پدصگگگگگگگگگ بی صاحابه عوضیه کثااافتتت سیمکارتوو بدههههههه پسش بدهههه
چنتا از بادیگاردا با نگرانی پریدن داخل
@ ا.ارباب چی شده؟!
& خانمه جوان خوبین؟! اتفاقی افتاده؟؟ کسی وارده عمارت شده ما ندیدیم؟؟؟
جیمین خیلی ریلکس پاشد و یقشو صاف کرد...
جیمین:: شما بفرمایین چیزی نیست...
@ چشم😐
بادیگاردا رفتن و سانامی چهره پراز خشم و پرنفرتشو ب جیمین دوخت
جیمین:: بدو تو اتاق تا بیام،زود
سانامی:: نمیرم
جیمین:: سرپیچی؟! هوم؟!
سانامی:: سیمکارتمو بده
جیمین:: خوردش کردم بخاطر مزاحما...یکی دیگه میگیری
سانامی:: شماره پرش بوووود حالا از کجا بیارمشون
جیمین:: پر بود از شماره؟! چنتا بودن
سانامی:: شیومین و سانو و تو و بومگیو
جیمین:: ببین فقط گمشو
سانامی:: نمیخااااام
جیمین رفت نزدیک و دستشو رو صورتش بلند کرد...
سانامی از ترس نشست و سرشو برد پایین تو بغل خودش قایم کرد
جیمین با دیدن این حالت کیوتش و ترسش شروع کرد ب بلند خندیدن
جیمین:: پاشو قربونت شم😂
سانامی:: نه نه کتکم میزنی
جیمین:: ببین آروم شدم میخواستم بری تو اتاق بیام تنبیهت کنم،الان آروم شدم و کاریت ندارم،پاشو تا اعصابم داگی نشد و تورم مثل اخلاقم داگی نکردم!
سانامی آروم پاشد
جیمین رفت سمتش و چونشو گرفت سرشو آورد بالا
صورتشو نزدیک صورتش برد و بوسه ای رو پیشونیش گذاشت
جیمین:: اگه ب قوانین عمل نکنی ددی چی میشه؟!
سانامی:: صگ
جیمین:: زهر مار...عصبی میشه
سانامی:: خ..خب باشه عصبی میشه
جیمین:: بعد اگه ددی عصبی بشه سانامی از دستاش چی میخوره؟!
سانامی:: غذا میخوره
جیمین:: نچ بیبی...کتک میخوره! بعد ددی چیکارت میکنه؟!
سانامی:: خب بغلم میکنه بوسم میکنه
جیمین:: تنبیهت میکنه! قوانینو باخودت تکرار کن اوکی؟!
سانامی:: چشم
جیمین:: بدو برو لباس بپوش میبرمت شرکت،شب میریم خرید
سانامی:: آخجوووننننن شرکتتتت
جیمین:: وای بحالت اونجا عصبیم کنی
سانامی:: چشششش
#dasam
۱۴.۷k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.