فیک اشتباه جوانی پارت ۱۱
◈ᴬ ᵐᶦˢᵗᵃᵏᵉ ᵒᶠ ʸᵒᵘᵗʰ ◈
ᴾᵃʳᵗ ¹¹
◆◇◇◇◇◇◇◇◇◇◆
"جولیا"
رفتم داخل خونه برقا رو روشن کردم و یا راست رفتم حموم بعد حموم خودمو خشک کرد موهامم خشک کردم و سشوار کشیدم بعد یه لباس راحتی پوشیدم و موهامو شونه کردم رفتم اشپزخونه یه نودل اماده برداشتم و خوردم تلویزیونو روشن کردم و یه سریال دیدم
"دو ساعت بعد"
اه ساعت ۱۱ بهتره برم بخوابم امروز خیلی خسته شدم فردا هم کلی کار دارم گوشیم رو چک کردم که یه پیام ناشناس واسم اومد
"امروز که اون جئون نجاتت دادا دفعه بعدی گیرت میندازم"
ترس و لرز کل وجودمو گرفته بود اووف باید چیکار کنم از یانگ عوضی نجات پیدا کنم
رییس جدید خیلی خوبه درست بداخلاق و از خود راضیه ولی خیلی مهربون جذاب و خشگله دلم براش ضعف رفت واقعا مرد باحالیه ازش خوش اومد بهتره برم بخوابم و گرنه فردا سر قر میزنه چرا دیر اومدی جرا و چراهای دیگه
"صبح"
ساعت ۵ بود از خوب بیدار شدم رفتم حموم بعد حموم خودمو خشک کرد و موهامم خشک کردم یه لباس خوب پوشیدم صبحونه واسه خودم حاضر کردم خوردم همه چی رو جمع کردم در اخر یه لیوان چای سبز با لیمو خوردم از خونه زدم بیرون به ساعتم نگاه کرد هنوز ساعت ۵ و ۴۰ بود بهتره پیاده برم شرکت تا خونم نزدیک بود بعد چند دقیقه رسیدم شرکت وارد اتاق رییس شدم هنوز نیومده بود
جولیا: بهتره اتاق رو تمیز کنم اره همینه
شروع به تمیز کردن اتاق شدم ولی اون بالا دستم نمیرسید برای همین یه
اولاینپستوبلایکبعدبروبعدیروبخون
#فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #فیک_جونگکوک #اسمات #وانشات
ᴾᵃʳᵗ ¹¹
◆◇◇◇◇◇◇◇◇◇◆
"جولیا"
رفتم داخل خونه برقا رو روشن کردم و یا راست رفتم حموم بعد حموم خودمو خشک کرد موهامم خشک کردم و سشوار کشیدم بعد یه لباس راحتی پوشیدم و موهامو شونه کردم رفتم اشپزخونه یه نودل اماده برداشتم و خوردم تلویزیونو روشن کردم و یه سریال دیدم
"دو ساعت بعد"
اه ساعت ۱۱ بهتره برم بخوابم امروز خیلی خسته شدم فردا هم کلی کار دارم گوشیم رو چک کردم که یه پیام ناشناس واسم اومد
"امروز که اون جئون نجاتت دادا دفعه بعدی گیرت میندازم"
ترس و لرز کل وجودمو گرفته بود اووف باید چیکار کنم از یانگ عوضی نجات پیدا کنم
رییس جدید خیلی خوبه درست بداخلاق و از خود راضیه ولی خیلی مهربون جذاب و خشگله دلم براش ضعف رفت واقعا مرد باحالیه ازش خوش اومد بهتره برم بخوابم و گرنه فردا سر قر میزنه چرا دیر اومدی جرا و چراهای دیگه
"صبح"
ساعت ۵ بود از خوب بیدار شدم رفتم حموم بعد حموم خودمو خشک کرد و موهامم خشک کردم یه لباس خوب پوشیدم صبحونه واسه خودم حاضر کردم خوردم همه چی رو جمع کردم در اخر یه لیوان چای سبز با لیمو خوردم از خونه زدم بیرون به ساعتم نگاه کرد هنوز ساعت ۵ و ۴۰ بود بهتره پیاده برم شرکت تا خونم نزدیک بود بعد چند دقیقه رسیدم شرکت وارد اتاق رییس شدم هنوز نیومده بود
جولیا: بهتره اتاق رو تمیز کنم اره همینه
شروع به تمیز کردن اتاق شدم ولی اون بالا دستم نمیرسید برای همین یه
اولاینپستوبلایکبعدبروبعدیروبخون
#فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #فیک_جونگکوک #اسمات #وانشات
۱۲.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.