عشق کوچک پارت 7
جین جیسو رو بردن اونور کسی نباشه
جیسو:ها بله کارم داش...
جین سریع لبا*شو گذاشت رو لبا*ی جیسو
بعد ۵ دقیقه جدا شدن
جیسو:هی جین اگه کسی میدید چی
جین:بزار ببینن که چی من میخوام همه بدونن یه لیدی هندسام دارم
جیسو:ای خدا😂 بریم دیگه
جین:باشه
جنی:چیکار میکردین اون پشت ها
جیسو:داشتیم صحبت می..
جین:داشتیم همدیگه رو میبوسیدیم
بچها:اوووووووو😂😂
جیسو:جین نخود تو دهنت خیس نمیخوره
جین:نه
جیسو:ای خدااااا
بعد نیم ساعت جیمین بیدار شد
جیمین:وای چقدر خوابیدم رزی کجاست
لیسا:رزی خوابیده جفتتو نگا کن
جیمین:ا این رزیه رزی رزی☹
رزی:لیسا ولم کن
رزی چشاشو باز کرد دید جیمینه سریع بغلش کرد
رزی:جیمیننننننننننننن ❤
جیمین:ای کمرم اروم
رزی:ببخشید...کمر خودمم رگ به رگ شد
جیمین سریع لبا*شو گذاشت رو لبا*ی رزی
رزی هم همکاری کرد
لیسا:هویییاینجا تو ماشین بزار برسیم خونه😐🔫
رزی و جیمین خندیدن
جیمین:بیبی امشب مال خودمی
رزی:چی یا خدا کمک
جیمین:هیچکس به دادت نمیرسه
رزی:یاخدا
جیمین:😈
لیسا بچها رسیدیم
رزی:یا خود خدا کمک
جیمین:عزیزم بیا بریم امشب خونه ی من چطوره خوبه قبول کردی افرین
رزی:ها...چی...ولی
جیمین:مرسی که قبول کردی بیبی
لیسا:ای خدا از دست اینا برین فقط رزی رو سالم میخوایم
جیمین:نگران نباش سالم برمیگرده فقط درست نمیتونه راه بره
رزی:😶
لیسا:مشکلی نیست
جیمین:ممنون😈😂
رزی:لیسای ادم فروش دارم برات
جیمین:بریم دیگه
رزی:یا خدا خودت نگهدارم باش اومدم
رزی و جیمین رفتن تو خونه.....
جیسو:ها بله کارم داش...
جین سریع لبا*شو گذاشت رو لبا*ی جیسو
بعد ۵ دقیقه جدا شدن
جیسو:هی جین اگه کسی میدید چی
جین:بزار ببینن که چی من میخوام همه بدونن یه لیدی هندسام دارم
جیسو:ای خدا😂 بریم دیگه
جین:باشه
جنی:چیکار میکردین اون پشت ها
جیسو:داشتیم صحبت می..
جین:داشتیم همدیگه رو میبوسیدیم
بچها:اوووووووو😂😂
جیسو:جین نخود تو دهنت خیس نمیخوره
جین:نه
جیسو:ای خدااااا
بعد نیم ساعت جیمین بیدار شد
جیمین:وای چقدر خوابیدم رزی کجاست
لیسا:رزی خوابیده جفتتو نگا کن
جیمین:ا این رزیه رزی رزی☹
رزی:لیسا ولم کن
رزی چشاشو باز کرد دید جیمینه سریع بغلش کرد
رزی:جیمیننننننننننننن ❤
جیمین:ای کمرم اروم
رزی:ببخشید...کمر خودمم رگ به رگ شد
جیمین سریع لبا*شو گذاشت رو لبا*ی رزی
رزی هم همکاری کرد
لیسا:هویییاینجا تو ماشین بزار برسیم خونه😐🔫
رزی و جیمین خندیدن
جیمین:بیبی امشب مال خودمی
رزی:چی یا خدا کمک
جیمین:هیچکس به دادت نمیرسه
رزی:یاخدا
جیمین:😈
لیسا بچها رسیدیم
رزی:یا خود خدا کمک
جیمین:عزیزم بیا بریم امشب خونه ی من چطوره خوبه قبول کردی افرین
رزی:ها...چی...ولی
جیمین:مرسی که قبول کردی بیبی
لیسا:ای خدا از دست اینا برین فقط رزی رو سالم میخوایم
جیمین:نگران نباش سالم برمیگرده فقط درست نمیتونه راه بره
رزی:😶
لیسا:مشکلی نیست
جیمین:ممنون😈😂
رزی:لیسای ادم فروش دارم برات
جیمین:بریم دیگه
رزی:یا خدا خودت نگهدارم باش اومدم
رزی و جیمین رفتن تو خونه.....
۱۶.۲k
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.