رویای آبی
رویای آبی
part:²⁴
تهیونگ:یونا راستش من...
نگاهی بهش انداختم خوابیده بود کاری بهش نداشتم و به مسیرمون ادامه دادیم...بعد از دو ساعت بیدار شد
یونا:هنوز نرسیدیم؟!
تهیونگ:نه
یونا:چقدر طولانیه راه!
تهیونگ:راهو گم کردیم به کسیم نمیشه اعتماد کرد پیدا کردن راه درستم کار سختیه
یونا:باشه پس اشکالی نداره تا وقتی رانندگی میکنی باهات حرف میزنم تا حوصلت سر نره
تهیونگ:لطفا حرف نزن که حواسم پرت میشه
یونا: بیشعور...
خنده کوتاهی کرد
تهیونگ:شوخی بود
یونا: خیلیم بی مزه بود
تهیونگ:میخوای روش نمک بریزم؟
چشم غره رفتم
یونا:راستی میتونی وقتی برگشتیم بهم رقصیدن یاد بدی؟
تهیونگ:باشه
یونا:به نظرت تا شب میرسیم خونه؟
تهیونگ:بستگی داره کِی راهو پیدا کنیم
یونا:نگو که...
تهیونگ:شاید شب رو اینجا موندیم معلوم نیست...
یونا:وای بسه
تهیونگ:چیه
جواب ندادم
یونا:میخوام برات آهنگ بخونم ببین خوب میخونم؟
با خنده گفت
تهیونگ:با صدات مسموم نشم خوبه
یونا:بامزه...
تهیونگ:بخون
یه آهنگ تقریباً ۳ دقیقه ای رو خوندم..فکر کنم از صدام خوشش اومده بود چون خیلی محو خوندنم بود
یونا:چطور بود؟
تهیونگ:صدات خیلی گوش خراشه
یونا:هی کرم نریز
به زور خندشو نگه داشته بود
تهیونگ:دارم راستشو میگم
یونا:اگه راست میگی خودت بخون
تهیونگ:حوصلشو ندارم
یونا:بخون دیگه
تهیونگ:حالا که خیلی اصرار داری باشه
صداش واقعاً خیلی خوب بود...دلنشنین...لطیف
یونا:تو که میگی رقصت خوبه،صداتم خوبه چرا ایدل نمیشی
با لبخند گفتم
تهیونگ:نمیدونم
ادامه دارد...
part:²⁴
تهیونگ:یونا راستش من...
نگاهی بهش انداختم خوابیده بود کاری بهش نداشتم و به مسیرمون ادامه دادیم...بعد از دو ساعت بیدار شد
یونا:هنوز نرسیدیم؟!
تهیونگ:نه
یونا:چقدر طولانیه راه!
تهیونگ:راهو گم کردیم به کسیم نمیشه اعتماد کرد پیدا کردن راه درستم کار سختیه
یونا:باشه پس اشکالی نداره تا وقتی رانندگی میکنی باهات حرف میزنم تا حوصلت سر نره
تهیونگ:لطفا حرف نزن که حواسم پرت میشه
یونا: بیشعور...
خنده کوتاهی کرد
تهیونگ:شوخی بود
یونا: خیلیم بی مزه بود
تهیونگ:میخوای روش نمک بریزم؟
چشم غره رفتم
یونا:راستی میتونی وقتی برگشتیم بهم رقصیدن یاد بدی؟
تهیونگ:باشه
یونا:به نظرت تا شب میرسیم خونه؟
تهیونگ:بستگی داره کِی راهو پیدا کنیم
یونا:نگو که...
تهیونگ:شاید شب رو اینجا موندیم معلوم نیست...
یونا:وای بسه
تهیونگ:چیه
جواب ندادم
یونا:میخوام برات آهنگ بخونم ببین خوب میخونم؟
با خنده گفت
تهیونگ:با صدات مسموم نشم خوبه
یونا:بامزه...
تهیونگ:بخون
یه آهنگ تقریباً ۳ دقیقه ای رو خوندم..فکر کنم از صدام خوشش اومده بود چون خیلی محو خوندنم بود
یونا:چطور بود؟
تهیونگ:صدات خیلی گوش خراشه
یونا:هی کرم نریز
به زور خندشو نگه داشته بود
تهیونگ:دارم راستشو میگم
یونا:اگه راست میگی خودت بخون
تهیونگ:حوصلشو ندارم
یونا:بخون دیگه
تهیونگ:حالا که خیلی اصرار داری باشه
صداش واقعاً خیلی خوب بود...دلنشنین...لطیف
یونا:تو که میگی رقصت خوبه،صداتم خوبه چرا ایدل نمیشی
با لبخند گفتم
تهیونگ:نمیدونم
ادامه دارد...
۵۵۳
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.