p¹
p¹
بالاخره از خواب بیدار شدم با هزار تا آلارم رومخ
_عیخدا چه فکری کردم اینهمه آلارم گذاشتم؟.
با هزار بدبختی پاشدم و دستو صورتمو شستم
یه پیام برام اومد
پیام از طرف یونا
بهم گفته که امروز نمیاد خودم با بچها تنها برم..
_ا.اوکی
حاضر شدم و عطر تلخی به خودم زدم و موهامو شونه کردم کیفمو برداشتم
و راهی مدرسه شدم
ویو مدرسه
وارد مدرسه شدم و وارد کلاس شدم
_هوف
خداروشکر ایندفعه دیر نیومدم
که یونا رو دیدم
_عههههه ثگگگگگ مگه نگفتی نمیای؟
یونا:ها؟اها نظرم عوض شد راستی پیام واسه دیشب بود
_عیش...حالا چیشد نظرت عوض شد
یونا:امروز اردو داریم یادت نمیاد؟
_____
بالاخره از خواب بیدار شدم با هزار تا آلارم رومخ
_عیخدا چه فکری کردم اینهمه آلارم گذاشتم؟.
با هزار بدبختی پاشدم و دستو صورتمو شستم
یه پیام برام اومد
پیام از طرف یونا
بهم گفته که امروز نمیاد خودم با بچها تنها برم..
_ا.اوکی
حاضر شدم و عطر تلخی به خودم زدم و موهامو شونه کردم کیفمو برداشتم
و راهی مدرسه شدم
ویو مدرسه
وارد مدرسه شدم و وارد کلاس شدم
_هوف
خداروشکر ایندفعه دیر نیومدم
که یونا رو دیدم
_عههههه ثگگگگگ مگه نگفتی نمیای؟
یونا:ها؟اها نظرم عوض شد راستی پیام واسه دیشب بود
_عیش...حالا چیشد نظرت عوض شد
یونا:امروز اردو داریم یادت نمیاد؟
_____
۱۰۲
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.