𝚙𝚊𝚒𝚗𝚏𝚞𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝚘𝚗𝚎
با مینهو رفتم داخل
احساس معذب بودن میکردم وقتی رفتیم داخل جسی با خانوما اون طرف صحبت میکرد و مین سو هم با دوستاش اون طرف بودن چند تا میز دور و اطراف بود از مینهو دور شدم و رفتیم پیش جسی
+سلام
جسی:سلام عزیزم
+سوهو کجاس
جسی:تو اتاقشه میخوا برو ببینش
+باشه ممنون
رفتم داخل از پله ها بالا رفتم نمیدونستم اتاق سوهو کدومه شانسی یه اتاقو باز کردم ولی این نبود یه خدمتکار از یه اتاق اومد بیرون رفتم پیشش +ببخشید اتاق سوهو کدومه
خدمتکار:اون اتاق سوهو هستن
آرش تشکر کردم و رفتم پیشش
روی صندلی نشسته بود و به خودش نگاه میکرد
+سوهو
سوهو:کیه
سرمو از درس بیرون آوردم
+منم
سوهو:خاله سوجین
کامل رفتم داخل و اونم اومد پیشم
+واو چه خوشتیپ شدی تو
سوهو:مرسی ولی دوس دارم وقتی بزرگ شدم شبیه عمو مینهو بشم
+تو هنوز کوچیکی
سوهو:ولی دوس دارم شبیه اون باشم
+تو همینطوریم خوشگلی و عمو مینهو هم خوشگله تو
(زینگ زینگ صدای زنگ)
از پشت در صدای زنگ تلفن میومد درو باز کردم واییی مینهو اینجا چیکار میکنه
+عام مینهو
مینهو:اومدم سوهو رو ببینم
سوهو:سلام عمو
مینهو:سلام خوشگل....اکه آماده یا بریم
سوهو:بریم
داشتم میرفتم ولی سوهو دستمو گرفت
سوهو:میخوام با شما بیام
منو مینهو بهم دیکه نگاه کردیم
+خوب آخه تو باید با
مینهو:باشه بیا بریم
دیگه حرفی نزدم و باهاش رفتیم حیاط صدای آهنگ تولدت مبارک و پخش کرده بودن و دست میزدن مین سو و جسی که بهمون نگاه میکردن باعث میشد خجالت بکشم و سرمو پایین بیارم دیگه دستشو ول کردم و رفت روی صندلی نشست شمع رو روشن کردن و سوهو آرزو میکرد که یهو از پشت گوشم یه صدا اومد
جسی:چیزی شده
ترسیده برگشتم طرفش
+چیشده؟
جسی:مینهو؟تو؟
+ها منظورتو نمیفهمم
جسی:هیچی هیچی ولش کن
اینو گفت و رفت پیش سوهو شمع و فوت کرد و کیک و بریدن
....
وقتی همه رفتن منم میخواستم برم
سوهو:خاله پس چرا عمو جیمین نیومد؟
+معذرت میخوام عزیزم کار واجبی داشت نتونست بیاد
سوهو:اشکال نداره ولی خیلی دوس داشتم بیاد
+گفتش حتمی یه روز جبران میکنه
سوهو:اوهوم
جسی:سوجین مطمئنی تنها میتونی بمونی؟
+آرع بچه که نیستم
جسی:میتونی بیای اینجا بمونی
+نه جسی نگران نباش
جسی:پس من بهت سر میزنم
+باشه ممنونم من دیگه برم
احساس معذب بودن میکردم وقتی رفتیم داخل جسی با خانوما اون طرف صحبت میکرد و مین سو هم با دوستاش اون طرف بودن چند تا میز دور و اطراف بود از مینهو دور شدم و رفتیم پیش جسی
+سلام
جسی:سلام عزیزم
+سوهو کجاس
جسی:تو اتاقشه میخوا برو ببینش
+باشه ممنون
رفتم داخل از پله ها بالا رفتم نمیدونستم اتاق سوهو کدومه شانسی یه اتاقو باز کردم ولی این نبود یه خدمتکار از یه اتاق اومد بیرون رفتم پیشش +ببخشید اتاق سوهو کدومه
خدمتکار:اون اتاق سوهو هستن
آرش تشکر کردم و رفتم پیشش
روی صندلی نشسته بود و به خودش نگاه میکرد
+سوهو
سوهو:کیه
سرمو از درس بیرون آوردم
+منم
سوهو:خاله سوجین
کامل رفتم داخل و اونم اومد پیشم
+واو چه خوشتیپ شدی تو
سوهو:مرسی ولی دوس دارم وقتی بزرگ شدم شبیه عمو مینهو بشم
+تو هنوز کوچیکی
سوهو:ولی دوس دارم شبیه اون باشم
+تو همینطوریم خوشگلی و عمو مینهو هم خوشگله تو
(زینگ زینگ صدای زنگ)
از پشت در صدای زنگ تلفن میومد درو باز کردم واییی مینهو اینجا چیکار میکنه
+عام مینهو
مینهو:اومدم سوهو رو ببینم
سوهو:سلام عمو
مینهو:سلام خوشگل....اکه آماده یا بریم
سوهو:بریم
داشتم میرفتم ولی سوهو دستمو گرفت
سوهو:میخوام با شما بیام
منو مینهو بهم دیکه نگاه کردیم
+خوب آخه تو باید با
مینهو:باشه بیا بریم
دیگه حرفی نزدم و باهاش رفتیم حیاط صدای آهنگ تولدت مبارک و پخش کرده بودن و دست میزدن مین سو و جسی که بهمون نگاه میکردن باعث میشد خجالت بکشم و سرمو پایین بیارم دیگه دستشو ول کردم و رفت روی صندلی نشست شمع رو روشن کردن و سوهو آرزو میکرد که یهو از پشت گوشم یه صدا اومد
جسی:چیزی شده
ترسیده برگشتم طرفش
+چیشده؟
جسی:مینهو؟تو؟
+ها منظورتو نمیفهمم
جسی:هیچی هیچی ولش کن
اینو گفت و رفت پیش سوهو شمع و فوت کرد و کیک و بریدن
....
وقتی همه رفتن منم میخواستم برم
سوهو:خاله پس چرا عمو جیمین نیومد؟
+معذرت میخوام عزیزم کار واجبی داشت نتونست بیاد
سوهو:اشکال نداره ولی خیلی دوس داشتم بیاد
+گفتش حتمی یه روز جبران میکنه
سوهو:اوهوم
جسی:سوجین مطمئنی تنها میتونی بمونی؟
+آرع بچه که نیستم
جسی:میتونی بیای اینجا بمونی
+نه جسی نگران نباش
جسی:پس من بهت سر میزنم
+باشه ممنونم من دیگه برم
۶.۹k
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.