عشق کیوت پارت ۱۶

جیمین:حالا نشونت میدم

تا خواست یه مشت به بکهیون بزنه دستشو کشیدم

من:جیمین ترو خدا نکن......ببینم پاتم بریده....بدو بریم بیمارستان
لطفا

این و که گفتم آروم شد
لب هاشو بهم زد و گفت

جیمین:یک بار.......فقط یکبار دیگه به نونا نزدیک شی........جوری تلافی میکنم که با نخ و سوزن بدوزنت

داشتیم به سمت ماشیم میرفتم که دستمو کشیده و در ماشین باز کرد

جیمین:بکپ

من:هن؟

جیمین:میگم بتمرگ تو ماشین

من:باشه فقط آروم باش

سوار ماشین شدم و خودشم از اونور سوار

داشتیم توی جاده میرفتیم

من:اما این راه بیمارستان نیست احمق

جیمین:احمق خودتی در ظمن نمیرم بیمارستان میخوام برم خونه

من:با این پات؟؟؟؟

جیمین:آره بدم میاد از بیمارستان
آخه ادمای زیادی و میبینم که دارن زجر میکشن و ناراحت میشم

واقعا برای این نمیرفت بیمارستان؟
اینقدر قلبش پاک بود؟
چطور منو عاشق خودش کرد؟
ولی وایسا ببینم
اوهان کی بود که اینقدر باهاش گرم میگرفت؟
تصمیم گرفتم ازش بپرسم

من:منگول؟

جیمین:بله اسکول

من:میخوام ازت یه سوال بپرسم

جیمین:اما من اول میپرسم

من:بپرس😶

جیمین:مگه مرض داشتی رفتی پیش بکهیون

من:پس تو چرا مرض داشتی رفتی پیش اوهان

جیمین:چون بین منو و اون یه رابطه بود

من:هنوزم باهاش رابطه داری؟

جیمین:نچ بنا به دلایلی دیگه رابطمو قطع کردم باهاش بعدم باهاش کات کردم...