پشت صحنه تناسخ هالویینی پارت 3
موقع دعوا بود فردی که قدش تقریبا اندازه ی هانما بود با مو هایی تقریبا کوتاه و مشکی که تهش به سفید ختم میشد شروع به حرف زدن کرد
؟؟؟: اوووو تو کیوسکه ای نه؟
باجی: تو هم همونی هستی که فویو رو دزدیده
؟؟؟: اره من همونم اسمم یوکو عه
باجی: هر کص.... میخوای باش چیفویو کجاس
یوکو: هههههم اره داشت یادم میرفت
و یوکو یه بشکن میزنه
ببا اینم فویوت و لبخنده چندشی میزنه
باجی: چچچچچییففففووووییییووو
از زبان سوم شخض
چیفویو در حالی که نیم هوش بود و به یه ستون بسته شده بود( ستون؟ دیگه چیزی به ذهنم نرسید😐) و گردنش هم پر از مارک بود
باجی: باهاش چیکار کردی حرومزاده
یوکو: یکم باهم بازی کردیم یکمم ناله کرد (لبخند)
باجی: حروووممزززاادددددهههههه
و بعد یه مشت محکم تو صورت یوکو میزنه
وقتی بقیه گروه یوکو میخواستن بهش کمک کنن یوکو با اشاره مانع شد
یوکو: این مبارزه ی منو کیوسکه اس (لبخند)
باجی: پس همین جا میکشمت
یوکو: تو در اشتباهی
کازوتورا: باجججییی اون چاقوو دستششههه
باجی: ای عوضی چرا داری تقلب میکنی
یوکو: این مبارزه هیچ قانونی نداره (لبخند)
و یه ضربه به بازو ی باجی میزنه
کازوتورا محکم میزنه تو صورت یه نفر از افراد یوکو
؟؟؟: مگه قرار نیست جنگ بین اون دوتا.......
که با خوردن لگد مایکی تو صورتش حرفش قطع شد
چون اول قرار بود یوکو و باجی با هم بجنگن تعداد گروه یوکو کم بود پس همه ی اعضا به جز یوکو داغون شده بودن باجی با لگد یوکو رو پرت کرد
یوکو در حالی که خون بالا میاورد: تو.... تقلب.... کردی
باجی: این مبارزه هیچ قانونی نداره (لبخند)
و به سرعت سمت چیفویو رفت
باجی: اون حرومزاده باهات چیکار کرده
چیفویو در حالی که گریه میکرد: ب.. ا...ج... ی.... س... ا... ن کمر.. م در.. د میکنه
باجی در حالی که چشمام پر اشک بود اشک های چشمای چیفویو رو پاک کرد و تو حالت بغل کولش کرد
چیفویو: با... جی.... س... ا... ن باز... و ت(بازوت)
باجی: چیزی نیست من خوبم
پایان
همین پشت صحنه، یه وانشات شد 🤣😐😊
خب اماده باشید برای فصل ۲ ✨✨✨✨
باجی: هوی یکی بیاد کمک
نویسنده: چیه چته
باجی: ککککممممممممکککککککک
کازوتورا: چچچچچیییییهههههه
باجی: یه.... یه س. سوسک
همه: عععععععععععععععععع
کازوتورا: فرار کنید
دراکن: احمق نمیبینی یکی داره خون ریزی میکنه یکی دیگه هم بازوش کلا کنده شده بعد میگی فرار کنیم
نویسنده: د... دراکن س. سوسکه پشت سرته
دراکن: ععععععععععععععععععععععععععع
و بعد دراکن چیفویو و باجی رو در جا کول میکن و ففففففرررراااااااررررررر
؟؟؟: اوووو تو کیوسکه ای نه؟
باجی: تو هم همونی هستی که فویو رو دزدیده
؟؟؟: اره من همونم اسمم یوکو عه
باجی: هر کص.... میخوای باش چیفویو کجاس
یوکو: هههههم اره داشت یادم میرفت
و یوکو یه بشکن میزنه
ببا اینم فویوت و لبخنده چندشی میزنه
باجی: چچچچچییففففووووییییووو
از زبان سوم شخض
چیفویو در حالی که نیم هوش بود و به یه ستون بسته شده بود( ستون؟ دیگه چیزی به ذهنم نرسید😐) و گردنش هم پر از مارک بود
باجی: باهاش چیکار کردی حرومزاده
یوکو: یکم باهم بازی کردیم یکمم ناله کرد (لبخند)
باجی: حروووممزززاادددددهههههه
و بعد یه مشت محکم تو صورت یوکو میزنه
وقتی بقیه گروه یوکو میخواستن بهش کمک کنن یوکو با اشاره مانع شد
یوکو: این مبارزه ی منو کیوسکه اس (لبخند)
باجی: پس همین جا میکشمت
یوکو: تو در اشتباهی
کازوتورا: باجججییی اون چاقوو دستششههه
باجی: ای عوضی چرا داری تقلب میکنی
یوکو: این مبارزه هیچ قانونی نداره (لبخند)
و یه ضربه به بازو ی باجی میزنه
کازوتورا محکم میزنه تو صورت یه نفر از افراد یوکو
؟؟؟: مگه قرار نیست جنگ بین اون دوتا.......
که با خوردن لگد مایکی تو صورتش حرفش قطع شد
چون اول قرار بود یوکو و باجی با هم بجنگن تعداد گروه یوکو کم بود پس همه ی اعضا به جز یوکو داغون شده بودن باجی با لگد یوکو رو پرت کرد
یوکو در حالی که خون بالا میاورد: تو.... تقلب.... کردی
باجی: این مبارزه هیچ قانونی نداره (لبخند)
و به سرعت سمت چیفویو رفت
باجی: اون حرومزاده باهات چیکار کرده
چیفویو در حالی که گریه میکرد: ب.. ا...ج... ی.... س... ا... ن کمر.. م در.. د میکنه
باجی در حالی که چشمام پر اشک بود اشک های چشمای چیفویو رو پاک کرد و تو حالت بغل کولش کرد
چیفویو: با... جی.... س... ا... ن باز... و ت(بازوت)
باجی: چیزی نیست من خوبم
پایان
همین پشت صحنه، یه وانشات شد 🤣😐😊
خب اماده باشید برای فصل ۲ ✨✨✨✨
باجی: هوی یکی بیاد کمک
نویسنده: چیه چته
باجی: ککککممممممممکککککککک
کازوتورا: چچچچچیییییهههههه
باجی: یه.... یه س. سوسک
همه: عععععععععععععععععع
کازوتورا: فرار کنید
دراکن: احمق نمیبینی یکی داره خون ریزی میکنه یکی دیگه هم بازوش کلا کنده شده بعد میگی فرار کنیم
نویسنده: د... دراکن س. سوسکه پشت سرته
دراکن: ععععععععععععععععععععععععععع
و بعد دراکن چیفویو و باجی رو در جا کول میکن و ففففففرررراااااااررررررر
۳.۸k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.