من عاشقش شدم ⁴⁹
من عاشقش شدم ⁴⁹
ساعت ۹ صبح از زبان سوجون:
از خواب بیدار شدم و به دیشب فکر کردم و بدون هیچ حرفی به زور خودم و بردم تو حمام و آب و باز کردم نشستم تو وان که سوجین لخت اومد داخل و تعجبی واسه لخت بودنش نبود
+: چرا بیدارم نکردی
×: دلیلی نداشتم واسه بیدار کردنت(سرد نیست)
+: میخواستم ببرمت حمام (گوگولی کرده خودش و)
×: بیا بشین اینجا
+: اومدم(رفت نشست کنارم و دلش و ماساژ داد )
از حموم اومدیم بیرون و این دفعه زود بیدار شده بودیم و گفتیم باهم بریم. بیرون صبحونه بخوریم اون دوتا لباس ستی که خریده بودیم و پوشیدیم(بازم عکسشو میذارم ) و باهم رفتیم یه کافه جدید سوجین میگفت که باز شده و خودش هم نرفته تا به حال و بریم اون کافه منم قبول کردم و باهم رفتیم داخل اون کافه تمش با جوب بود و خیلی قشنگ بود رفتیم نشستیم رو یه صندلی و دوتامون کیک شکلاتی و یه قهوه سفارش دادیم بعد از خوردنش همینجوری داشتیم باهم قدم میزدیم که با دیدت چهره ای که دیدم کاملا جا خوردم امکان نداشت که اون باشه
بنظرتون کیه ؟!
لایک نمیکنی من خوشحال شم بخدا دستت نمیشکنه
ساعت ۹ صبح از زبان سوجون:
از خواب بیدار شدم و به دیشب فکر کردم و بدون هیچ حرفی به زور خودم و بردم تو حمام و آب و باز کردم نشستم تو وان که سوجین لخت اومد داخل و تعجبی واسه لخت بودنش نبود
+: چرا بیدارم نکردی
×: دلیلی نداشتم واسه بیدار کردنت(سرد نیست)
+: میخواستم ببرمت حمام (گوگولی کرده خودش و)
×: بیا بشین اینجا
+: اومدم(رفت نشست کنارم و دلش و ماساژ داد )
از حموم اومدیم بیرون و این دفعه زود بیدار شده بودیم و گفتیم باهم بریم. بیرون صبحونه بخوریم اون دوتا لباس ستی که خریده بودیم و پوشیدیم(بازم عکسشو میذارم ) و باهم رفتیم یه کافه جدید سوجین میگفت که باز شده و خودش هم نرفته تا به حال و بریم اون کافه منم قبول کردم و باهم رفتیم داخل اون کافه تمش با جوب بود و خیلی قشنگ بود رفتیم نشستیم رو یه صندلی و دوتامون کیک شکلاتی و یه قهوه سفارش دادیم بعد از خوردنش همینجوری داشتیم باهم قدم میزدیم که با دیدت چهره ای که دیدم کاملا جا خوردم امکان نداشت که اون باشه
بنظرتون کیه ؟!
لایک نمیکنی من خوشحال شم بخدا دستت نمیشکنه
۲.۱k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.