ی تک پارتی یهویی خوناشامی از کوکی... :)
(طمع خون)
دستت خون اومده بود و کوک همینطور خیره ب دستت بود...!
و ت این قضیه رو میدونسی!
اینک کوک خوناشامع و ب طمع خونت علاقه داره
میخواسی فرار کنی ....!
کردی ولی...دیر شده بود چون کوک ب سرعت باد دستات رو گرفت و شروع ب خوردن خونِ توی انگشتای کوچولوت کرد!
احساس کردی دیگ دستات سِر شده و چشات سنگین شد و دیگ سیاهی مطلق...!
کوک ک تازه ب خودش اومده بود سریع دستتو ول کرد و برات چشب زخم اورد و زد ب دستت ...
و موقعی ک بهوش اومدی کلی معذرت خاهی اونم پشت سر هم میکرد ک با بغلم کردنش متوقفش کردی ک اونم متقابلن بغلت کرد...
.....................
اگ خوب بود لایک پیلیزززز🥺💖
دستت خون اومده بود و کوک همینطور خیره ب دستت بود...!
و ت این قضیه رو میدونسی!
اینک کوک خوناشامع و ب طمع خونت علاقه داره
میخواسی فرار کنی ....!
کردی ولی...دیر شده بود چون کوک ب سرعت باد دستات رو گرفت و شروع ب خوردن خونِ توی انگشتای کوچولوت کرد!
احساس کردی دیگ دستات سِر شده و چشات سنگین شد و دیگ سیاهی مطلق...!
کوک ک تازه ب خودش اومده بود سریع دستتو ول کرد و برات چشب زخم اورد و زد ب دستت ...
و موقعی ک بهوش اومدی کلی معذرت خاهی اونم پشت سر هم میکرد ک با بغلم کردنش متوقفش کردی ک اونم متقابلن بغلت کرد...
.....................
اگ خوب بود لایک پیلیزززز🥺💖
۱۳.۲k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.