A paradise of memory
part ¹¹
جیمین: توهم زشتی دلقک عوق حالم بهم خورد برو گمشو کوک باز چی داری میگی
که دوبار صورت یونگی جلوم ضاحر شد
یونگی: من چی از من خوشت میاد
جیک: معلومه که به توهم میرینه
جیمین: البته که اره شما جذاب ترین فرد رو زمینین " تو دل برو"
جیهون: ودف
یونگی: به من نمیرینه مطمئنم
جیک: بهم میاین نکنه قرار میزارید
که بکی زد پس کله ی استاد مین و لبامون بهم برخورد کرد
جی هیون: افرین یجییییییی نونااااا
از هم فاصله گرفتیم بلند شدم
جیمین: یجیه توله سگگگگگگگ
یونگی: اون درست نبود
منو چرخوند و دستشو دور کمرم حلیه کرد و بوسیدم
نامی: اوه اوه فیلم بگیر فیلم بگیر
با النکه تو شک بودم چشمامو بستم و همراهیش کردم
یجی: اگه من این کارو نمیکردم این اتفاق نمیوفتاد
ته: چرا میوفتاد هیونگ عاشق کساییه که متضاد خودشن پس عادیه که از جیمین خوشش بیاد جیمینم که روش کراش بود
هوسوک: این درسته نه اون
یونگی: افرین که فهمیدین حالا من اینو میبرم بابای
یونوو: منم یجی رو میبرم
کوک: منم ته ته رو میبرم
جی هیون: منم که قراره برم خونه ی هیونگ
نامی: ماسه تاهم به دلیل بیکار نبودن شب بیداری تاخود صبح داریم
جیهون: من اینو میخواستم
جیک: ولش کن نگا لبو شده
جیمین: منو کجا میبریمن میخوام برم خونه......
یونوو: جیمین دادمت بهش وسیله هاتم تا نیم ساعت دیگه فرستاده میشخ پیش کراشت بمون
یحی: وایسین الان من دیگه نمیتونم با جیمین فیلم ببینم
کوک: نونا ما دادیمش بره
که یهو یکی بلندم کرد
یونگی: اوکیه جی هیون کیفشو بردار بریم
جیمین: نمیخوا.....
جی هیون: خفه فقط خیلی اروم بیا
بردم گذاشتم تو ماشینش
جی هیون: گوشیت کو جیمین
جیمین: تو جیبمه میخوای چیکار
جی هیون: شمارتو بده
جیمین: بیا....
یونگی: خب محکم بچسبید
گوشیمو دادم جی هیون
تمام مدت راه دست یونگی رو رون پام بود جی هیونم فیلم میدید منم مثل مظلوما نشستم
یونگی: رسیدیم
جی هیون: چه خفنههههههه
جیمین: گوشیمو بده
گوشیمو گرفتم و کیفمو برداشتم و رفتم پایین
یونگی: خب بیاین تو
رفتیم تو کفشامو دراوردم و خیلی مرتب گذاشتم یه کنار
یونگی: اصلا چراغارو روشن نکنید
جی هیون: روشن شد عررررررر چرا تم خونت مشکیه
جیمین: شاید دلش میخواد
میرای: سلام عزیزم
جی هیون: این کیه یونگی " عصبی "
یونگی: هم کلاسیه دورای ابتداییم میرای گمشو از خونه ی من بیرون اما تو چطور اومدی این تو
میرای: عزیزم اما تو خودت منو راه دادی
برتش کرد بیرون
یونگی: نگران نباشید اون هیشکی نیست
جی هیون: مطمئنی کسی نیست اگه کسی نیست چطور ادرستو داره
یونگی: نمیدونم به والله اگه بدونم
جی هیون: ولش کن داشتم سر به سرت میزاشتم
بغضم گرفته بود
یونگی: جیمین خوبی نگران نباش من اونو نمیشناسم اوکی
جیمین:
جیمین: توهم زشتی دلقک عوق حالم بهم خورد برو گمشو کوک باز چی داری میگی
که دوبار صورت یونگی جلوم ضاحر شد
یونگی: من چی از من خوشت میاد
جیک: معلومه که به توهم میرینه
جیمین: البته که اره شما جذاب ترین فرد رو زمینین " تو دل برو"
جیهون: ودف
یونگی: به من نمیرینه مطمئنم
جیک: بهم میاین نکنه قرار میزارید
که بکی زد پس کله ی استاد مین و لبامون بهم برخورد کرد
جی هیون: افرین یجییییییی نونااااا
از هم فاصله گرفتیم بلند شدم
جیمین: یجیه توله سگگگگگگگ
یونگی: اون درست نبود
منو چرخوند و دستشو دور کمرم حلیه کرد و بوسیدم
نامی: اوه اوه فیلم بگیر فیلم بگیر
با النکه تو شک بودم چشمامو بستم و همراهیش کردم
یجی: اگه من این کارو نمیکردم این اتفاق نمیوفتاد
ته: چرا میوفتاد هیونگ عاشق کساییه که متضاد خودشن پس عادیه که از جیمین خوشش بیاد جیمینم که روش کراش بود
هوسوک: این درسته نه اون
یونگی: افرین که فهمیدین حالا من اینو میبرم بابای
یونوو: منم یجی رو میبرم
کوک: منم ته ته رو میبرم
جی هیون: منم که قراره برم خونه ی هیونگ
نامی: ماسه تاهم به دلیل بیکار نبودن شب بیداری تاخود صبح داریم
جیهون: من اینو میخواستم
جیک: ولش کن نگا لبو شده
جیمین: منو کجا میبریمن میخوام برم خونه......
یونوو: جیمین دادمت بهش وسیله هاتم تا نیم ساعت دیگه فرستاده میشخ پیش کراشت بمون
یحی: وایسین الان من دیگه نمیتونم با جیمین فیلم ببینم
کوک: نونا ما دادیمش بره
که یهو یکی بلندم کرد
یونگی: اوکیه جی هیون کیفشو بردار بریم
جیمین: نمیخوا.....
جی هیون: خفه فقط خیلی اروم بیا
بردم گذاشتم تو ماشینش
جی هیون: گوشیت کو جیمین
جیمین: تو جیبمه میخوای چیکار
جی هیون: شمارتو بده
جیمین: بیا....
یونگی: خب محکم بچسبید
گوشیمو دادم جی هیون
تمام مدت راه دست یونگی رو رون پام بود جی هیونم فیلم میدید منم مثل مظلوما نشستم
یونگی: رسیدیم
جی هیون: چه خفنههههههه
جیمین: گوشیمو بده
گوشیمو گرفتم و کیفمو برداشتم و رفتم پایین
یونگی: خب بیاین تو
رفتیم تو کفشامو دراوردم و خیلی مرتب گذاشتم یه کنار
یونگی: اصلا چراغارو روشن نکنید
جی هیون: روشن شد عررررررر چرا تم خونت مشکیه
جیمین: شاید دلش میخواد
میرای: سلام عزیزم
جی هیون: این کیه یونگی " عصبی "
یونگی: هم کلاسیه دورای ابتداییم میرای گمشو از خونه ی من بیرون اما تو چطور اومدی این تو
میرای: عزیزم اما تو خودت منو راه دادی
برتش کرد بیرون
یونگی: نگران نباشید اون هیشکی نیست
جی هیون: مطمئنی کسی نیست اگه کسی نیست چطور ادرستو داره
یونگی: نمیدونم به والله اگه بدونم
جی هیون: ولش کن داشتم سر به سرت میزاشتم
بغضم گرفته بود
یونگی: جیمین خوبی نگران نباش من اونو نمیشناسم اوکی
جیمین:
۵.۰k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.