مافیا خشن من پارت 4 🖤
مافیا خشن من پارت 4 🖤
ات ویو
رفتم تو خونه دیدم بابام داره با یک مرد جذاب حرف میزنه که پدرم منو دید گفت
پدر ات= به به بالخره تشریف اوردین هرزه خانوم آقای جعون این دخترمه
ات= بابا اینجا چخبره
پدر ات = هه من ترو به این آقا فروختم حالم گمشو برو بالا وسایلت رو جمع کن و باهاش برو
یهو اشک تو چشمام جمع شد
ات = ت تو چطوری تونستی منی بفروشی ( با گریه)
پدر ات = گفتم گمشو برو وسایلت رو جمع کن ( با داد) رفتم تو اتاقم وسایلم رو ریختم تو چمدون و رفتم پایین
کوک ویو
باهاش رفتیم خونش که یهو یک دختر خوش هیکل خوشکل کیوت اومد ( ات رو میگه) پدرش داشت با داد میگفت بره تو اتاق لباساشو جمع کنه عجب آدم عوضی که اومد پایین هنوز داشت گریه میکرد که گفت
ات= هیچ وقت این کارتو فراموش نمی کنم پدر
بابای ات= گمشو برو
به بادیگاردام علامت دادم ببرنش تو ماشین بردنش تو ماشین و خودم هم از اون خونه کوفتی اومدم بیرون رفتم تو ماشین که.....
اسلاید لباسی که ات برای رفتن با کوک پوشید
ات ویو
رفتم تو خونه دیدم بابام داره با یک مرد جذاب حرف میزنه که پدرم منو دید گفت
پدر ات= به به بالخره تشریف اوردین هرزه خانوم آقای جعون این دخترمه
ات= بابا اینجا چخبره
پدر ات = هه من ترو به این آقا فروختم حالم گمشو برو بالا وسایلت رو جمع کن و باهاش برو
یهو اشک تو چشمام جمع شد
ات = ت تو چطوری تونستی منی بفروشی ( با گریه)
پدر ات = گفتم گمشو برو وسایلت رو جمع کن ( با داد) رفتم تو اتاقم وسایلم رو ریختم تو چمدون و رفتم پایین
کوک ویو
باهاش رفتیم خونش که یهو یک دختر خوش هیکل خوشکل کیوت اومد ( ات رو میگه) پدرش داشت با داد میگفت بره تو اتاق لباساشو جمع کنه عجب آدم عوضی که اومد پایین هنوز داشت گریه میکرد که گفت
ات= هیچ وقت این کارتو فراموش نمی کنم پدر
بابای ات= گمشو برو
به بادیگاردام علامت دادم ببرنش تو ماشین بردنش تو ماشین و خودم هم از اون خونه کوفتی اومدم بیرون رفتم تو ماشین که.....
اسلاید لباسی که ات برای رفتن با کوک پوشید
۱۰.۱k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.