ویو جین
ویو جین
جین = خب میدونی من به مهمونی شیاطین دعوتم و باید با خودم ینفر رو به عنوان.....
ات = به عنوان دوست دخترت اوکیه
جین = جدی یعنی الان نمیخوای بهم فوش بدی ؟
ات = نه
جین = یدقه وایسا من پشمام رو جمع کنم ( بجه پشماش ریخت )
ات = وا جین بیا بیا بابا بریم یکم خوراکی بخوریم ناسلامتی این همه تدارک دیدم یچی بخور
خوراکی خوردیم و نسشتیم فیلم ببینم فیلم مدرسه خیر و شر رو دیدیم که اعصابم خورد شد چرا همیشه خوبی برنده میشه تو فیلما
جین = من از دختره سوفی خوشم اومد خیلی خوب بود
ات = عه جدی منم از رافال خوشن اومد خیلی آدم بده ی خوبی شده نگا چه بدجنسه عالی من که خوشم اومد
ویو ات
دیدم از یه دختر خوشش اومده اعصابم ریده شد منم گفتم از رافال خوشم اومد تا چشش دراد
جین = هی من از اون بهترم من هم جذابم هم بدجنسم هم آشپزی میکنم خیلیییییی از خوبی های دیگم
ات = منم از اون سوفی خیلی بهترم بخوام خوبی هامو برات بگم باید لیست کنم
جین = الان حسودی کردی ؟
ات = اره همونطور که تو حسودی کردی
جین= جدی راستی مهمونی فردا شبه ساعت ۶
ات = اها باشه
رفتیم خوابیدیم
صبح شد نکا به ساعت کردم دیدم ساعت ۱۲ من کی اینقدر خوابیدم رفتم پایین دیدم جین نیست شمارشو نداشتم پس بیخیال شدم رفتم یکم غذا خوردم و رفتم بیرون یکم دور بزنم و برلی امشب خرید کنم
خریدا مو کردم و دیدم ساعت ۴ شدم رفتم خونه رو مرتب کردم کم کم آماده شدم که ساعت شده بود ۵ و ۵۰ دقیقه رفتم دم در که یهو
جین = خب میدونی من به مهمونی شیاطین دعوتم و باید با خودم ینفر رو به عنوان.....
ات = به عنوان دوست دخترت اوکیه
جین = جدی یعنی الان نمیخوای بهم فوش بدی ؟
ات = نه
جین = یدقه وایسا من پشمام رو جمع کنم ( بجه پشماش ریخت )
ات = وا جین بیا بیا بابا بریم یکم خوراکی بخوریم ناسلامتی این همه تدارک دیدم یچی بخور
خوراکی خوردیم و نسشتیم فیلم ببینم فیلم مدرسه خیر و شر رو دیدیم که اعصابم خورد شد چرا همیشه خوبی برنده میشه تو فیلما
جین = من از دختره سوفی خوشم اومد خیلی خوب بود
ات = عه جدی منم از رافال خوشن اومد خیلی آدم بده ی خوبی شده نگا چه بدجنسه عالی من که خوشم اومد
ویو ات
دیدم از یه دختر خوشش اومده اعصابم ریده شد منم گفتم از رافال خوشم اومد تا چشش دراد
جین = هی من از اون بهترم من هم جذابم هم بدجنسم هم آشپزی میکنم خیلیییییی از خوبی های دیگم
ات = منم از اون سوفی خیلی بهترم بخوام خوبی هامو برات بگم باید لیست کنم
جین = الان حسودی کردی ؟
ات = اره همونطور که تو حسودی کردی
جین= جدی راستی مهمونی فردا شبه ساعت ۶
ات = اها باشه
رفتیم خوابیدیم
صبح شد نکا به ساعت کردم دیدم ساعت ۱۲ من کی اینقدر خوابیدم رفتم پایین دیدم جین نیست شمارشو نداشتم پس بیخیال شدم رفتم یکم غذا خوردم و رفتم بیرون یکم دور بزنم و برلی امشب خرید کنم
خریدا مو کردم و دیدم ساعت ۴ شدم رفتم خونه رو مرتب کردم کم کم آماده شدم که ساعت شده بود ۵ و ۵۰ دقیقه رفتم دم در که یهو
۲۸۰
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.