پارت⁹
پارت⁹
هیون بین: از سوهو چه خبر
یونگ یو: کای داشت میزدتش سوهو
گازش میگیره هی نا از پشت میزنه پاشو
میشکونه
نایون: من کم کم دارم نگران میشم
هیون بین: نگران نباش زیاد نمونده
نایون: لطفا ارتش و حرکت بده
هیون بین : یکم صبر کن
نایون: چقدر ؟
هیون بین: نمیدونم ولی زودی حرکتش میدم الان نه
نایون: باشه
ناشناس: کای میبینه وضع سوهو خرابه
دارو بر میداره درست میکنه و به سوهو میده
هوینا : واقعا دوسش داری
کای: اون باید زنده بمونه نه دوسش ندارم.
هوینا: دروغ میگی
کای: چطور بگم دوسش دارم وقتی دوسش ندارم؟
هوینا: دروغ میگی
کای: آره چطور که چی دوسش دارم
هوینا :چرا با قلب من بازی میکنی تا حالا
فکر کردی که کی قراره باهام ازدواجکنی
تو منو ساده فرض کردی
من نمیخوام ملکه شم ولی برای به قدرت رسیدن تو چرا
کای: تو به این کارا کاری نداشته باش
ناشناس: هوینا با لج و ناراحتی در اتاق و میکوبه و میره
سوهو بیدار میشه
کای: بخواب
سوهو: چرا نمیکشی منو؟
کای: چون لازمت دارم
سوهو: ولی من یکاری میکنم که بمیرم
کای: چرت نگو
سوهو: همین جا بشینم و ببینم تو میخوای چیکار کنی؟
کای: انقد محافظ میذارم دم دستت که نتونی کاری کنی
سوهو: ولی من میمیرم
کای: چرا میخوای بمیری
سوهو : چون به هدفت نرسی
کای: تا حالا فکر کردی خیلی آدم پستی هستی
سوهو: لازم به گفتن نیس
ناشناس: سوهو یواش پای سالم شو
میذاره زمین میخواد بیوفته که کای
میگیرتش(☺ عَه😂 در جریان باشید که
زیاد فیلم دیدم😂) سوهو با دست میزنه کای میره پشتش
کای: چرا اینکارو میکنی
سوهو : چرا دشمنم به من کمک میکنه
کای: لازمت دارم
سوهو: درسته لازمم داری ولی یکم کج
باشم اشکالی نداره الان بابام داره همه
کسایی که اسیرن رو شکنجه میده الانم
میخوای کمکم کنی؟
کای: آرع
سوهو: چرا؟
کای : چون چون ..... دوستت دا
ولش کن
سوهو: با اینکه من ازت متنفرم
کای: چرا؟
سوهو : چون دشمنمی
کای: با بابات دوست میشم خوبه؟
سوهو: مشکل این که من ازت خوشم نمیاد
کای : نظرتو مهم نیست بعدشم خواهرم
با برادرت ازدواج میکنه
سوهو:😐 داری خواب میبینی
کای: نه
سوهو : معلومه
ناشناس :سر شو نزدیک سوهو میاره و ..........
کرم داشتم😂
هیون بین: از سوهو چه خبر
یونگ یو: کای داشت میزدتش سوهو
گازش میگیره هی نا از پشت میزنه پاشو
میشکونه
نایون: من کم کم دارم نگران میشم
هیون بین: نگران نباش زیاد نمونده
نایون: لطفا ارتش و حرکت بده
هیون بین : یکم صبر کن
نایون: چقدر ؟
هیون بین: نمیدونم ولی زودی حرکتش میدم الان نه
نایون: باشه
ناشناس: کای میبینه وضع سوهو خرابه
دارو بر میداره درست میکنه و به سوهو میده
هوینا : واقعا دوسش داری
کای: اون باید زنده بمونه نه دوسش ندارم.
هوینا: دروغ میگی
کای: چطور بگم دوسش دارم وقتی دوسش ندارم؟
هوینا: دروغ میگی
کای: آره چطور که چی دوسش دارم
هوینا :چرا با قلب من بازی میکنی تا حالا
فکر کردی که کی قراره باهام ازدواجکنی
تو منو ساده فرض کردی
من نمیخوام ملکه شم ولی برای به قدرت رسیدن تو چرا
کای: تو به این کارا کاری نداشته باش
ناشناس: هوینا با لج و ناراحتی در اتاق و میکوبه و میره
سوهو بیدار میشه
کای: بخواب
سوهو: چرا نمیکشی منو؟
کای: چون لازمت دارم
سوهو: ولی من یکاری میکنم که بمیرم
کای: چرت نگو
سوهو: همین جا بشینم و ببینم تو میخوای چیکار کنی؟
کای: انقد محافظ میذارم دم دستت که نتونی کاری کنی
سوهو: ولی من میمیرم
کای: چرا میخوای بمیری
سوهو : چون به هدفت نرسی
کای: تا حالا فکر کردی خیلی آدم پستی هستی
سوهو: لازم به گفتن نیس
ناشناس: سوهو یواش پای سالم شو
میذاره زمین میخواد بیوفته که کای
میگیرتش(☺ عَه😂 در جریان باشید که
زیاد فیلم دیدم😂) سوهو با دست میزنه کای میره پشتش
کای: چرا اینکارو میکنی
سوهو : چرا دشمنم به من کمک میکنه
کای: لازمت دارم
سوهو: درسته لازمم داری ولی یکم کج
باشم اشکالی نداره الان بابام داره همه
کسایی که اسیرن رو شکنجه میده الانم
میخوای کمکم کنی؟
کای: آرع
سوهو: چرا؟
کای : چون چون ..... دوستت دا
ولش کن
سوهو: با اینکه من ازت متنفرم
کای: چرا؟
سوهو : چون دشمنمی
کای: با بابات دوست میشم خوبه؟
سوهو: مشکل این که من ازت خوشم نمیاد
کای : نظرتو مهم نیست بعدشم خواهرم
با برادرت ازدواج میکنه
سوهو:😐 داری خواب میبینی
کای: نه
سوهو : معلومه
ناشناس :سر شو نزدیک سوهو میاره و ..........
کرم داشتم😂
۱.۶k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.