Part8

همینطور که میدویدم یهو به یه پسر خوردم
پسر: اوممم یه دختر خوشگل نصفه شب تنها اینحا چیکار میکنه؟😈
من :ااا هیچ هیچی
همینطوری که معلوم بود ادم کثیفیه ترسیدم داشتم عقب عقب میرفتم اونم داشت جلو جلو میومد .میخواستم جیغ بزنم.یهو جیغ زدم
پسره محکم کوبوند تو گوشم.پسره یقه لباسمو گرفت که یهو......
کوک: ولش کن عوضی محکم خوابوند تو گوش پسره دست منو کشید و هلم داد پشتش
پشت جونگ کوک بودم از ترس میلرزیدم.
یهو پسره چاقو درمیاره!
پسر: هویی تو کی باشی بچه سوسول به تو چه تو چیکارشی؟
کوک: ام خوب خوبدمن نامزدشم
اینو که گفت چشمام گرد شد.
کوک: راتو بکش برو ویلا کاری میکنم که نفهمی از کجا خوردیا(داد)
پسره ترسید و فرار کرد. من از ترس همونجا نشستم.
کوک: هه سو حالت خوبه؟