۲۶
~تو به چه جرعتی
=به همون جرعتی که تو لوکاسو زدی و برایبار دووم اون کارو میخواستی باهام بکنی
بلند شدم که یکم رفت عقب
لیدیا. لوکاسسس داداشی(گریه)
که ته با چمدون زد توسر کوک و کوک بیهوش شد
=لیدیا لوکاس در چه حاله
لیدیا. خوب نیست
&زود آماده شین ببریمش دکتر منم اینو ببرم ببینم شاید واقعا به تیمارستان نیاز داره
آماده شدیمو رفتیم بیمارستان
که دکتر از اتاق اومد بیرون
(حرفای بین بچه ها و دکتر اینگلیسی ع و فقط اتو نورا و ته انگلیسی قویه)
دکتر. های
نورا. های
دکتر. نسبتتون چیه
نورا. خانوادشیم
دکتر. بخاطره ضربست چند دقیقه دیه به هوش میاد
خیلی خوشحال شدم و نفس عمیق کشیدم
لیدیا. ات چی گفت
= بخاطره ضربست چند دقیقه دیه به هوش میاد
یونجین. خداروشکر
رایدس. میتونیم ببینیمش
=الان سوال میکنم
=میتونیم ببینیمش؟
دکتر. چرا میتونین ولی فقط 3 نفر و پنج دقیقه
تهیونگ رفت روانشناسی 24 ساعته و کوک که بیهوش بودو برد
=اوکی
دکتر رفت
=فقط سه نفر و بعد پنج دقیقه سه نفر دیه
سارینا. خوبه از هیچی بهتره
لیدیا. اول منو مامانو ات میریم بعد شما سه تا
رایدس. اوکی
درو باز کردیم که لوکاسو بی جون رو تخت دیدیم
لیدیا. داداش(ترکیدنه بغض)
رومو برگردوندم سمت دستگاه قلبش عادی میزد این نشونه خوبی بود
=لیدیا آروم باش دکتر گفت خوبه
نورا. پسرم
یکم خجالت کشیدم چون دختر خونده اون مرده دیوونه بودم
خم شدم
=ببخشید
نورا. چرا عزیزم
=بخاطر لوکاس
لیدیا. ات تقصیر تو نیست که
=لوکاس مثل برادرمه و من واقعا از طرف کوک معذرت میخوام
نورا. سرتو بالا کن
آروم صاف وایستادم دیدم هردو نگاه میکننو خبر ندارن لوکاس به هوش اومده
=لوکاس!!
دویدم سمتشو نشستم رو تختو بغلش کردم
لوکاس. ات الان له میشم
=ب ببخشید
از بغلم بیرونش کردم(خخخخ)
=حالت خوبه جاییت درد نمیکنه
لوکاس. ن نه
=مطمئن باشم
لوکاس. آره
=آخیش
=به همون جرعتی که تو لوکاسو زدی و برایبار دووم اون کارو میخواستی باهام بکنی
بلند شدم که یکم رفت عقب
لیدیا. لوکاسسس داداشی(گریه)
که ته با چمدون زد توسر کوک و کوک بیهوش شد
=لیدیا لوکاس در چه حاله
لیدیا. خوب نیست
&زود آماده شین ببریمش دکتر منم اینو ببرم ببینم شاید واقعا به تیمارستان نیاز داره
آماده شدیمو رفتیم بیمارستان
که دکتر از اتاق اومد بیرون
(حرفای بین بچه ها و دکتر اینگلیسی ع و فقط اتو نورا و ته انگلیسی قویه)
دکتر. های
نورا. های
دکتر. نسبتتون چیه
نورا. خانوادشیم
دکتر. بخاطره ضربست چند دقیقه دیه به هوش میاد
خیلی خوشحال شدم و نفس عمیق کشیدم
لیدیا. ات چی گفت
= بخاطره ضربست چند دقیقه دیه به هوش میاد
یونجین. خداروشکر
رایدس. میتونیم ببینیمش
=الان سوال میکنم
=میتونیم ببینیمش؟
دکتر. چرا میتونین ولی فقط 3 نفر و پنج دقیقه
تهیونگ رفت روانشناسی 24 ساعته و کوک که بیهوش بودو برد
=اوکی
دکتر رفت
=فقط سه نفر و بعد پنج دقیقه سه نفر دیه
سارینا. خوبه از هیچی بهتره
لیدیا. اول منو مامانو ات میریم بعد شما سه تا
رایدس. اوکی
درو باز کردیم که لوکاسو بی جون رو تخت دیدیم
لیدیا. داداش(ترکیدنه بغض)
رومو برگردوندم سمت دستگاه قلبش عادی میزد این نشونه خوبی بود
=لیدیا آروم باش دکتر گفت خوبه
نورا. پسرم
یکم خجالت کشیدم چون دختر خونده اون مرده دیوونه بودم
خم شدم
=ببخشید
نورا. چرا عزیزم
=بخاطر لوکاس
لیدیا. ات تقصیر تو نیست که
=لوکاس مثل برادرمه و من واقعا از طرف کوک معذرت میخوام
نورا. سرتو بالا کن
آروم صاف وایستادم دیدم هردو نگاه میکننو خبر ندارن لوکاس به هوش اومده
=لوکاس!!
دویدم سمتشو نشستم رو تختو بغلش کردم
لوکاس. ات الان له میشم
=ب ببخشید
از بغلم بیرونش کردم(خخخخ)
=حالت خوبه جاییت درد نمیکنه
لوکاس. ن نه
=مطمئن باشم
لوکاس. آره
=آخیش
۷.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.