فیک بیمار دیوونه
𝑃𝑎𝑟𝑡4
باید ی قرار داد آماده کنم برای انجام و کمک بهم از اینکه از لیسا انتقاممو بگیرم اون از احساساتم سوء استفاده کرد بعد از دوسال وابسته خودش کرد و آخراش هم میخاد بدون هیچ حرفی بزارعه برهه...
شب**
رسیدم خونه جالبه هیچ صدایی نیس یعنی کسی خونه نیست؟
جیهوپ: سلامممم لیسااا خونه ایی؟ الووو؟انگار نیستی..
بیحال نشستم رو کاناپه فکرم همش درگیر اون دختره ا.ت بود عجیبه با اون بلا هایی که برادر خوندش و مادر ناتنیش و پدرش سرش آوردن هنوز هم ب زندگی ادامه میده اون آمپول هایی که بهش تزریق میشه بیشتر روانیش میکنه باید خودمم دست بکار شم نمیشه دختر ب اون باهوشی و خوبی راستکی دیوونه باشه... تو قرار داد باید بهش بگم کمکم کنه نهایتن دو ماه پیشم بمونه ضرف دوماه هم از سلامت جسمانی و روحیش مطمعن میشم هم تو قرار داد براش مینویسم که دوماه دیگ از اونجا بیرون میارمشش... واقعا نمیدونم با هرکی که میخام صمیمی باشم ازم سوء استفاده میکنه ولی ی حسی بهم میگه ب ا.ت اعتماد کنمم... امشب لیسا اصلا خونه نیومد دیگ برام مهم نبود براش زنگ هم نزدم چون اونم ی هرزه اس رفتم تو اتاقم و خابیدمم...
صبح*
جیهوپ: ا.ت این قرار داد بینمون هس دوس داری ی نگا بهشون بنداز و امضا کن
ا.ت: چرا باید بت اعتماد کنم؟ از کجا معلوم که توهم ی عوضی مث خانوادم در بیایی؟
جیهوپ: ا.ت میدونم نمیتونی اعتماد کنی حقم داری ولیی ببین تضمین میکنم اگ ظرف دوماه اون هرزه از زندگیم بره بیرون و من بتونم فراموشش کنم بت قول میدم از اینجا میارمت بیرون و هرکاری بگی میکنم..
ا.ت: دلیلش چیع که میخای هر کاری کنی؟
جیهوپ: چون من به کسی ک وابستگی دارم ترکم کنه نمیتونم تحمل کنم حالا اون روز که گفتی بزور خودمو کنترل کردمم وقتی ک اون هرزه رفت میخام یکی ی مدت کنارم باشه تا اونو فراموش کنم میفهمی چی میگم؟
ا.ت: اوو پسر تو واقعا احساساتت خیلی ضعیفه هاا!!
جیهوپ: ا.ت..
ا.ت: باشه باشه فقط ی شرط دارم..
جیهوپ: چیه؟
ا.ت: این که زیاد بهم نزلیک نشی و وابستم نشی؟ اصلا از کجا معلوم وابسته منم نشدی؟ اگ شدی چی؟
جیهوپ: اونوقت... ولت نمیکنم هیچوقت(زیر لب)
ا.ت: چی؟
جیهوپ: هیچی امضاش کن زیادم سوال نپرس..
ا.ت: باش بابا بی اعصاب.. بیا
جیهوپ: اوکی نیم ساعت دیگ وسایلاتو جمع کن میام دنبالت..
ا.ت:...
جیهوپ: باشههه؟
ا.ت: باش دیگ اه
داخل خونه هوپی**
ا.ت: اوو پسر عجب خونه اییی ، بایدم اون هرزه بهت بچسبه و دست از سرت برنداره دیگ بچه خرپول و سوسول
جیهوپ: هیی من سوسول نیستم هاا مواطب حرف زدنت باش
ا.ت: باش بابا جوش نیار
جیهوپ: اون اتاق کناری مال توعه
ا.ت: اوکی حله
جیهوپ: ی چیز دیگ
ا.ت: بفرما؟
جیهوپ: تو ی دختر ن پسر پس مث دختر حرف بزن و رفتار کن ..
ا.ت: ن بابا خودم میدونم چجوری رفتار کنم
جیهوپ: اگ ...
باید ی قرار داد آماده کنم برای انجام و کمک بهم از اینکه از لیسا انتقاممو بگیرم اون از احساساتم سوء استفاده کرد بعد از دوسال وابسته خودش کرد و آخراش هم میخاد بدون هیچ حرفی بزارعه برهه...
شب**
رسیدم خونه جالبه هیچ صدایی نیس یعنی کسی خونه نیست؟
جیهوپ: سلامممم لیسااا خونه ایی؟ الووو؟انگار نیستی..
بیحال نشستم رو کاناپه فکرم همش درگیر اون دختره ا.ت بود عجیبه با اون بلا هایی که برادر خوندش و مادر ناتنیش و پدرش سرش آوردن هنوز هم ب زندگی ادامه میده اون آمپول هایی که بهش تزریق میشه بیشتر روانیش میکنه باید خودمم دست بکار شم نمیشه دختر ب اون باهوشی و خوبی راستکی دیوونه باشه... تو قرار داد باید بهش بگم کمکم کنه نهایتن دو ماه پیشم بمونه ضرف دوماه هم از سلامت جسمانی و روحیش مطمعن میشم هم تو قرار داد براش مینویسم که دوماه دیگ از اونجا بیرون میارمشش... واقعا نمیدونم با هرکی که میخام صمیمی باشم ازم سوء استفاده میکنه ولی ی حسی بهم میگه ب ا.ت اعتماد کنمم... امشب لیسا اصلا خونه نیومد دیگ برام مهم نبود براش زنگ هم نزدم چون اونم ی هرزه اس رفتم تو اتاقم و خابیدمم...
صبح*
جیهوپ: ا.ت این قرار داد بینمون هس دوس داری ی نگا بهشون بنداز و امضا کن
ا.ت: چرا باید بت اعتماد کنم؟ از کجا معلوم که توهم ی عوضی مث خانوادم در بیایی؟
جیهوپ: ا.ت میدونم نمیتونی اعتماد کنی حقم داری ولیی ببین تضمین میکنم اگ ظرف دوماه اون هرزه از زندگیم بره بیرون و من بتونم فراموشش کنم بت قول میدم از اینجا میارمت بیرون و هرکاری بگی میکنم..
ا.ت: دلیلش چیع که میخای هر کاری کنی؟
جیهوپ: چون من به کسی ک وابستگی دارم ترکم کنه نمیتونم تحمل کنم حالا اون روز که گفتی بزور خودمو کنترل کردمم وقتی ک اون هرزه رفت میخام یکی ی مدت کنارم باشه تا اونو فراموش کنم میفهمی چی میگم؟
ا.ت: اوو پسر تو واقعا احساساتت خیلی ضعیفه هاا!!
جیهوپ: ا.ت..
ا.ت: باشه باشه فقط ی شرط دارم..
جیهوپ: چیه؟
ا.ت: این که زیاد بهم نزلیک نشی و وابستم نشی؟ اصلا از کجا معلوم وابسته منم نشدی؟ اگ شدی چی؟
جیهوپ: اونوقت... ولت نمیکنم هیچوقت(زیر لب)
ا.ت: چی؟
جیهوپ: هیچی امضاش کن زیادم سوال نپرس..
ا.ت: باش بابا بی اعصاب.. بیا
جیهوپ: اوکی نیم ساعت دیگ وسایلاتو جمع کن میام دنبالت..
ا.ت:...
جیهوپ: باشههه؟
ا.ت: باش دیگ اه
داخل خونه هوپی**
ا.ت: اوو پسر عجب خونه اییی ، بایدم اون هرزه بهت بچسبه و دست از سرت برنداره دیگ بچه خرپول و سوسول
جیهوپ: هیی من سوسول نیستم هاا مواطب حرف زدنت باش
ا.ت: باش بابا جوش نیار
جیهوپ: اون اتاق کناری مال توعه
ا.ت: اوکی حله
جیهوپ: ی چیز دیگ
ا.ت: بفرما؟
جیهوپ: تو ی دختر ن پسر پس مث دختر حرف بزن و رفتار کن ..
ا.ت: ن بابا خودم میدونم چجوری رفتار کنم
جیهوپ: اگ ...
۷۲.۹k
۲۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.