꧁تک پارتی꧂
ویو نارا
صبح از خواب پاشدم کارای لازم و کردم و رفتم ی چیزی بخورم
بعد از صبحانه رفتم توی اتاق کار جین دیدم داره کار میکنه
از پشت بغلش کردم ک برگشت سمتم
جین: عه!... بیدار شدی.. صب بخیر
نارا: اره... صب تو هم بخیر....... چکار میکنی؟
جین: دارم چندتا پرونده رو چک میکنم
نارا: اها
یکم موندم پیششو بعدش از اتاق اومدم بیرون
رفتم تلوزیون رو روشن کردم و ی سریال نگاه کردم بعد از تموم شدنش رفتم توی اتاق خودمو جین
گوشیمو برداشتم ی نگاهش بهش کردم
حوصلم سر رفت پاشدم اتاقو تمیز کنم
اول از تختو میز هامون شروع کردم
رو تختی رو عوض کردم و ی روتختی یاسی انداختم روش
ربتم سمت کمد درشو باز کردم ی کوهی لباس ریخت سرم خودم خندم گرفت نستم یکی یکی تاشون کردم بعضی هاشونم گذاشتم روی چوب لباسی و در کمد رو بستم با دستمالی ک وسایلو باهاش تمیز میکردم در های کمد رو تمیز کردم
خواستم سر کمد هم تمیز کنم اما دستم نمیرسید رفتم لبه ی کمد و ی دستمم گرفتم بالاش با اون یکی دستم سرشو تمیز میکردم ی یهو احساس کردم دارم میوفتم
ویو جین
بالاخره کارم تموم شد و رفتم توی سالن دیدم نارا اونجا نیست اشپز خونه هم نبود
پس حتما توی اتاقه
رفتم بالا درو باز کردم دیدم نارا رفته لبه ی کمد و داره سرشو تمیز میکنه
ک ی دفه فهمیدم کمد داره کم کم چپ میشه
یکم دیگه مونده بود ک کامل با سرعت بیوفته ک سریع رفتم و کمد و از دشت سر نارا گرفتم و حلش دادم سر جاش و صافش کردم
ویو نارا
داشتم میوفتادم ک یهو یکی اومد پشت سرم و کمد رو صاف کرد ک نیوفتم
برگشتم سمتش دیدم جینه
کمی عصبی بود و زل زده بود بهم
نارا: چیه؟ چرا اینجوری نگاه میکنی؟
جین: یعنی خودت نمیدونی... چرا صندلی نزاشتی زیر پات اگه نمیومدم الان لِه شده بودی زیر کمد
نارا: خب هواسم نبود.... حالا مگه چی شده....
جین ی هوفی از روی عصبانیت کشید و رفت بیرون
فکر کنم قهر کرده(فکر نکن خواهرم وقتی انقدر خنگی 😐😑)
رفتم پیشش نشسته بود روی مبل
رفتم نشستم کنارش سرمو گذاشتم روی شونش
نارا: جییین*کیوت ترین حالت ممکن*
جین:...
نارا: قهر نکن دیگه.... ببخشید *لباشو غنچه کرده*
ویو جین
نتونستم اون همه کیوتی و بامزگی رو تحمل کنم و سفت بغلش کردم
نارا: اییییی یواش له شدم
جین: ساکت ببینم اعتراض نداریم همین جا هم میمونی
نارا: چششششم..... اصن اینجا ک راحت تره جاش
جین: پررو*خنده*
نارا: همینه ک هست*خنده*
نارا: جین؟
جین: هومم
نارا: خیلی دوست دارم
جین: هومممم... منم دوست دارم
و سرشو بوسیدم
꧁پایان꧂
نظر یادتون نرههه❤
صبح از خواب پاشدم کارای لازم و کردم و رفتم ی چیزی بخورم
بعد از صبحانه رفتم توی اتاق کار جین دیدم داره کار میکنه
از پشت بغلش کردم ک برگشت سمتم
جین: عه!... بیدار شدی.. صب بخیر
نارا: اره... صب تو هم بخیر....... چکار میکنی؟
جین: دارم چندتا پرونده رو چک میکنم
نارا: اها
یکم موندم پیششو بعدش از اتاق اومدم بیرون
رفتم تلوزیون رو روشن کردم و ی سریال نگاه کردم بعد از تموم شدنش رفتم توی اتاق خودمو جین
گوشیمو برداشتم ی نگاهش بهش کردم
حوصلم سر رفت پاشدم اتاقو تمیز کنم
اول از تختو میز هامون شروع کردم
رو تختی رو عوض کردم و ی روتختی یاسی انداختم روش
ربتم سمت کمد درشو باز کردم ی کوهی لباس ریخت سرم خودم خندم گرفت نستم یکی یکی تاشون کردم بعضی هاشونم گذاشتم روی چوب لباسی و در کمد رو بستم با دستمالی ک وسایلو باهاش تمیز میکردم در های کمد رو تمیز کردم
خواستم سر کمد هم تمیز کنم اما دستم نمیرسید رفتم لبه ی کمد و ی دستمم گرفتم بالاش با اون یکی دستم سرشو تمیز میکردم ی یهو احساس کردم دارم میوفتم
ویو جین
بالاخره کارم تموم شد و رفتم توی سالن دیدم نارا اونجا نیست اشپز خونه هم نبود
پس حتما توی اتاقه
رفتم بالا درو باز کردم دیدم نارا رفته لبه ی کمد و داره سرشو تمیز میکنه
ک ی دفه فهمیدم کمد داره کم کم چپ میشه
یکم دیگه مونده بود ک کامل با سرعت بیوفته ک سریع رفتم و کمد و از دشت سر نارا گرفتم و حلش دادم سر جاش و صافش کردم
ویو نارا
داشتم میوفتادم ک یهو یکی اومد پشت سرم و کمد رو صاف کرد ک نیوفتم
برگشتم سمتش دیدم جینه
کمی عصبی بود و زل زده بود بهم
نارا: چیه؟ چرا اینجوری نگاه میکنی؟
جین: یعنی خودت نمیدونی... چرا صندلی نزاشتی زیر پات اگه نمیومدم الان لِه شده بودی زیر کمد
نارا: خب هواسم نبود.... حالا مگه چی شده....
جین ی هوفی از روی عصبانیت کشید و رفت بیرون
فکر کنم قهر کرده(فکر نکن خواهرم وقتی انقدر خنگی 😐😑)
رفتم پیشش نشسته بود روی مبل
رفتم نشستم کنارش سرمو گذاشتم روی شونش
نارا: جییین*کیوت ترین حالت ممکن*
جین:...
نارا: قهر نکن دیگه.... ببخشید *لباشو غنچه کرده*
ویو جین
نتونستم اون همه کیوتی و بامزگی رو تحمل کنم و سفت بغلش کردم
نارا: اییییی یواش له شدم
جین: ساکت ببینم اعتراض نداریم همین جا هم میمونی
نارا: چششششم..... اصن اینجا ک راحت تره جاش
جین: پررو*خنده*
نارا: همینه ک هست*خنده*
نارا: جین؟
جین: هومم
نارا: خیلی دوست دارم
جین: هومممم... منم دوست دارم
و سرشو بوسیدم
꧁پایان꧂
نظر یادتون نرههه❤
۳۵.۱k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.