فیک کوک پارت ۶
به سمت ماشینم رفتم و سوارش شدم فقط میخواستم از اون خونه نفرین شده دور بشم
آنقدر گریه کرده بودم که چشام تار میدید یه جا نگه داشتم و به سمت مارکت رفتم و چند تا الکل ( اسمش رو نمیدونم چی میگم ولی .. ) گرفتم
و دوباره راه افتادم دیگه نزدیکای صبح بود که وارد جاده به سمت خونه شدم اصلا نمیتونستم جلوم رو ببینم و هی ماشین کج میشد و آخرین چیزی که دیدم نور سفید بود که از طرف جلو به چشمم میخوره و سیاهی مطلق .
چیون ویو
~این دختر کجاس نزدیکای صبحه دیگه
داشتم با خودم حرف میزدم که میا بهم زنگ زد سریع جواب دادم:
~میا عزیزم کج..
/ آقا لطفا آروم باشید شما پدر جانگ میا هستید
~ب..بله اتفاقی افتاده
/ ایشون تصادف کردن و داریم به بیمارستان .. ( یه چی تصور کنید ) میبریمشون
~چیییی ( داد )
و گوشی رو بلافاصله قط کردم
~پارک (باز هم داد ) پارکککککک ( آقای پارک دست چپ جانگ چیون 🖐🏻😂)
@ بله ارباب اتفاقی افتاده
~برو ماشین رو آماده کن باید بریم بیمارستان
@ارباب حالتون خوبه ؟
~ حرف نزن فقط بیاااا میا حالش خوب نست ( گریه )
~اگه من اونو هم از دست بدم چی من ..من میمیرم
@اتفاقی برای خانم میا نمیفته ایشون خیلی قوی هستن
~اره دختر من قویه ..هق هق
…
کوک ویو
داشتم به عکس هایی که وقتی خواب گرفته بودم نگاه میکرد من عاشقش بودم ولی انگاری اون فقط پولمو میخواست مثل بقیه اون عوضیا
تو همین فکرا بودم که تهیونگ با شتاب وارد اتاقم شد
-هوییی مگه تویل..
٪ وقت حرف زدن ندارم فقط دنبالم بیا میا تصادف کرده
-با شتاب از رو صندلی بلند شدم
-چیییی کدوم بیمارستانه
٪بیا تو راه بهت همه چی رو میگم
…
بیمارستان
~دخترم… دخترم کجاس (نفس نفس زنان )
؟ آروم باشید اسمشون
~جانگ میا
؟ ایشون در اتاق عمل هستند
~ ه..ا ها اون اتاق کوفتی کجاس
؟ طبقه ۲ جلوی آسانسور مشخص شده هر بخش کجاس
~ممنون
…
وقتی به سمت اتاق عمل رفتیم منتظر موندیم تا دکتر بیاد
کوک ویو
.
.
.
.
.
♪حمایت و ♪لایک و ♪فالو ♪یادتون نره کیوتا♪
آنقدر گریه کرده بودم که چشام تار میدید یه جا نگه داشتم و به سمت مارکت رفتم و چند تا الکل ( اسمش رو نمیدونم چی میگم ولی .. ) گرفتم
و دوباره راه افتادم دیگه نزدیکای صبح بود که وارد جاده به سمت خونه شدم اصلا نمیتونستم جلوم رو ببینم و هی ماشین کج میشد و آخرین چیزی که دیدم نور سفید بود که از طرف جلو به چشمم میخوره و سیاهی مطلق .
چیون ویو
~این دختر کجاس نزدیکای صبحه دیگه
داشتم با خودم حرف میزدم که میا بهم زنگ زد سریع جواب دادم:
~میا عزیزم کج..
/ آقا لطفا آروم باشید شما پدر جانگ میا هستید
~ب..بله اتفاقی افتاده
/ ایشون تصادف کردن و داریم به بیمارستان .. ( یه چی تصور کنید ) میبریمشون
~چیییی ( داد )
و گوشی رو بلافاصله قط کردم
~پارک (باز هم داد ) پارکککککک ( آقای پارک دست چپ جانگ چیون 🖐🏻😂)
@ بله ارباب اتفاقی افتاده
~برو ماشین رو آماده کن باید بریم بیمارستان
@ارباب حالتون خوبه ؟
~ حرف نزن فقط بیاااا میا حالش خوب نست ( گریه )
~اگه من اونو هم از دست بدم چی من ..من میمیرم
@اتفاقی برای خانم میا نمیفته ایشون خیلی قوی هستن
~اره دختر من قویه ..هق هق
…
کوک ویو
داشتم به عکس هایی که وقتی خواب گرفته بودم نگاه میکرد من عاشقش بودم ولی انگاری اون فقط پولمو میخواست مثل بقیه اون عوضیا
تو همین فکرا بودم که تهیونگ با شتاب وارد اتاقم شد
-هوییی مگه تویل..
٪ وقت حرف زدن ندارم فقط دنبالم بیا میا تصادف کرده
-با شتاب از رو صندلی بلند شدم
-چیییی کدوم بیمارستانه
٪بیا تو راه بهت همه چی رو میگم
…
بیمارستان
~دخترم… دخترم کجاس (نفس نفس زنان )
؟ آروم باشید اسمشون
~جانگ میا
؟ ایشون در اتاق عمل هستند
~ ه..ا ها اون اتاق کوفتی کجاس
؟ طبقه ۲ جلوی آسانسور مشخص شده هر بخش کجاس
~ممنون
…
وقتی به سمت اتاق عمل رفتیم منتظر موندیم تا دکتر بیاد
کوک ویو
.
.
.
.
.
♪حمایت و ♪لایک و ♪فالو ♪یادتون نره کیوتا♪
۸.۹k
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.